Friday, November 07, 2008

دانشگاه تهران:از ملا تا بازجو!

الیا تابش

دانشگاه تهران همراه با فضای اعتراضی میان دانشجویان و اتفاقاتی که تا به حال در آن رخ داده همیشه یکی از مطرح ترین های صحنه اعتراضات دانشگاه ها و جامعه ایران بوده و مسئله چگونگی حضور نیروهای سرکوب جمهوری اسلامی در این دانشگاه هم بنوبه خود یکی از بحثهای داغ بوده است. از ریاست دانشگاه گرفته (عمید زنجانی که عمامه اش به هوا رفت یادتان است؟) تا کمیته های انضباطی و انواع حراست و نگهبان و قلعه ای که رژیم اسلامی دور دانشگاه تهران کشیده است. امسال از همان هفته های آغازین بازگشایی دانشگاهها تغییرات امنیتی ویژه و سرکوبگرایانه ای در دانشگاه تهران و دیگر دانشگاهها ایجاد شد. شاید بر جسته ترین اش در دانشگاه تهران و نصب گیتهای کنترل دربهای ورودی بوده اند.

دانشگاه تهران و رئیس اش دوباره به یکی از موضوعات داغ روز تبدیل شده است . بعد از یک آخوند (که بی سر و صدا کنارش گذاشتند) فرهاد رهبر که معاون وزارت اطلاعات بوده برای ریاست این دانشگاه انتخاب شد. او طی هفته گذشته در سخنرانیش نکاتی را بیان داشت که عکس العملهای متفاوتی را به دنبال داشت. و اما نکات مهم گفته های رهبر : در مورد گیتهای امنیتی دربهای دانشگاه تهران بیان کرده که اینها به هیچ وجه جنبه امنیتی نداشته و 30 هزار دانشجو نمیتوانند سوژه امنیتی باشند! و با اصرار فراوان تاکید دارد که تنها کاربردشان کنترل ورود و خروج دانشجویان است و همچنین به منظور جلوگیری از ورود دانشجویان غیر مجاز که طبق ادعای رهبر در حال جاضر 1200 نفر دانشجوی غیر مجاز در کوی دانشگاه به سر میبرند! رهبر بیان داشته که تعداد دانشجویانی که به گیتهای نصب شده معترض هستند به انگشت دست هم نمیرسند و کسانی هم که تاکید بر امنیتی بودن گیتها دارند عده محدودی هستند که میخواهند در آینده تحرکات ضد دانشجویی ایجاد کنند .علاوه بر اینها رهبر به سابقه خویش در وزارت اطلاعات اشاره کرده و آنرا جزو افتخارات خود میداند! و آخرین مطلب هم اینکه برای دانشجویان تهران لباس فرم طراحی خواهد شد تا وضعیت سر و لباس و ظاهر- حجاب دانشجویان- دانشگاه را سامان دهند . نکته جالب توجه اینکه رئیس کمیسیون آموزش عالی مجلس هم اعلام کرده که دانشجویان واکنش نشان خواهند داد و اعتراض میکنند و این پروژه نتایج منفی بهمراه خواهد داشت و عملی نخواهد شد.

اولین مسئله که در صحبتهای رهبر خیلی به چشم میخورد اصرار داشتن بر این است که این گیتها ربطی به مسئله امنیتی ندارند. در حالیکه مثل روز روشن است که هدفی جز این نمیتوانند داشته باشند. تنها نگاهی به آنچه از اول مهر امسال در دانشگاهها میگذرد کافیست تا پی ببرید قضیه چیست . هنوز دانشگاهها باز نشده و کلاسها آنچنان شکل نگرفته بودند که در شهرهای مختلف دانشجویان علیه احکامی که برای همکلاسیهایشان در تابستان صادر شده بود اعتراض کردند. اعتراض به جداسازیهای جنسیتی که یک پایه همیشگی اعتراضات دانشجویان بوده ، با بازگشایی دانشگاهها همچنان ادامه یا فته است و در پاسخ به این دور جدید اتفاقات است که میبینیم رژیم هم در دانشگاهها تصمیم به طرحهای جدید تری گرفته است و عکس العمل نشان میدهد . در برخی شهرها حتی در کلاسهای درس هم دوربین های مدار بسته نصب شده و یا احکام توبیخی و انضباطی زیادی برای دختران دانشجویی که حجاب را رعایت نمیکنند صادر شده است . باید از رهبر و امثالهم پرسید اگر در دانشگاهها خبری نیست و همه چیر آرام است و تعداد معترضین به انگشت دست هم نمیرسد این همه تب تاب شما برای چیست؟

در حالیکه دیگرآبروی برای هیچ کدام از قسمتهای رژیم باقی نمانده و هر کسی که جایی وابستگی اندکی هم به آن داشته باشد از نظر مردم منفور و جنایتکار است خیلی وقاحت میخواهد که کسی مثل رهبر که در اطلاعات رژیم کار میکرده اذعان بدارد که به گذشته خود افتخار میکند. این در حقیقت از سر این نیست که نمیداند مردم چه نفرتی از ایشان و امثال ایشان دارند بلکه از این سر اینطور حرف میزند که اعلام کند من آمده ام که سرکوب کنم و برای این کار هم از هیچ روشی ابایی ندارم و در اطلاعات هم خوب آموزش دیده ام و به اندازه کافی شریک و دخیل در جنایات و شکنجه و سرکوب بوده ام که بدانم چه باید کرد. چرا اینگونه حرف میزند و این پوزیشن را بخود میگیرد؟ چرا که خوب میداند برای فرار از این بن بست راه دیگری ندارد . هیچ کار دیگری نمانده که رژیم و شخص فرهاد رهبر به نمایندگی آن برای مقابله با فضای اعتراضی دانشگاه و اعتراضات دانشجویی بتوانند بکنند و انجامش نداده باشند. این راه مستاصلانه ایست برای مقابله با موج فزاینده اعتراضات دانشجویی. موجی که رژیم به خوبی میداند پایه هایش را نشانه گرفته است.

در مورد طرح لباس فرم برای دانشجویان، خود رهبر بیان کرده که برای سامان دادن به سر و لباس و ظاهر دانشگاه به دنبال اجرای چنین طرحی است . طرحی که به نظر خیلی ها حتی بیان کردنش به شوخی میماند و جالب است که بعد از اینهمه دستور و قوانین جدید و گرفتن تعهد از دانشجویان و احکام انضباطی و توبیخ و ... هنوز هم مجبورند اعتراف کنند که در این زمینه هم اوضاع نا به سامان است و بدون حتی در نظر گرفتن اخبار اعتراضات و اتفاقات هر روزه دانشگاهها تنها سخنان و گفته ها و عملکرد های حراست و دیگر نهادهای سرکوب دانشگاهها خود گویای ابعاد وسیع معترضین است. معترضینی که به ادعای رهبر دانشجو نیستند !! اعتراضات و مدلهای لباس و .. همه به ادعای حضرات از بیرون دانشگاه سرایت کرده اند و اعلام میکنند که ( در کنار این همه سرکوب ) باید کار فرهنگی- البته از نوع سرکوبگرایانه اش- کرد . بایست جواب داد که اول از همه اینکه اگر این بیرون از دانشگاه جامعه منظور است که درست است دانشگاه هم بخشی از جامعه معترض ایران است که نه خود را به جمهوی اسلامی و فرهنگ و قوانینش در بخشهای مختلف گفته و حکم رفتنش را داده اند و در مورد کار فرهنگی هم به اندازه کافی از صبح تا شب خواهر زینب، گشت ارشاد و هزار کوفت و زهرمار از قبیل طرح ارتقا امنیت اجتماعی تا در رسانه های جمهوری اسلامی از تلویزیون و روزنامه اش گرفته تا تابلوها، بیل بوردهای تبلیغاتی و چه در مدارس و مهد کودک ها و .. کار فرهنگی در حال انجام است ، اما مسئله این است که مردم نمیپذیرند و صحبت اینجا هم که در مورد دانشگاه است ( که همینطور که در بالا اشاره کردم جزیی از جامعه است) جوانان در دانشگاه هم همینطور. این فرهنگ ، این قوانین و این رژیم را در جزئیات مختلفش نمیپذیرند و جلویش ایستا ده اند و سرکوتا ه آمدن ندارند و این عکس العملها و رجز خوانی های بازجو رهبر هم از این روست چرا که به خوبی پی برده اند که چه خبر است. باید با اعتراضات وسیع،توده ای و سراسری جواب این یاوه گویی های مقامات رژیم و مسئولین دانشگاهیش را داد. جواب این تعرض آشکار به دانشجویان گسترش روندی است که تا به حال وجود داشته. همان روندی که باعث شده اینچنین رژیم به تقلا بیفتد. نه تنها ادامه کاری آن لازم است بلکه بایست مرتب فضای اعتراضی را در دانشگاهها افزایش داده و دعوا را سر مسائل ریشه ای و اساسی برد. دانشگاه باید برای اعتراضات وسیع و سراسری آماده بشود. 16 آذر نزدیک است. جواب رهبر را باید محکم داد.

16 آذر سوسیالیستی

امید سرخ، ایران

ما در شرایطی در آستانه 16 آذر قرار گرفته ایم که تعرضات رژیم جانیان اسلامی در سال قبل تعداد زیادی از دانشجویان سوسیالیست و آزادیخواه و برابری طلب را دردانشگاهها به تیغ کشید و کرور کرور دانشجویان آزادیخواه را به داخل زندانهای مخوفش راند و تحت تعقیب و آزار قرار داد. اما به رغم تمام این فشارها در همین مدت کم که دانشگاه ها باز شده است به همه نشان داد که این جنبش را نمیتوان براحتی سربه نیست کرد واز بین برد لذا آنان را وا داشت که تا همان سیاست همیشگی خود را که سرکوب دانشجویان ونیروهای آزادیخواه است را با شدت هرچه بیشتر به پیش ببرند و بسیاری را به کمیته های انضباطی احضار و روانه بازداشتگاهها کنند. اما با همه اینها جنبش اعتراضی در دانشگاه همچنان زنده است و مبارزه ای پی گیر و دایمی برای رسیدن به خواستهای بحق و انسانی خویش از طرف دانشجویان ادامه دارد. و این قضیه جای خوشحالیست. اما اینجا بحث دیگری را میخواهم باز کنم و آن هم این است که چکار باید کرد تا یک 16 اذر سرخ و سوسیالیستی داشت و نشان داد که جنبش با تعرضات سال قبل نتنها به عقب نرفته بلکه همچنان محکم و پایداربر سر جای خودش باقی است. اما جوهر بحث اینجاست که چگونه میتوان رهبران جدیدی به جلو صحنه آورد وبه یک معنی 16 آذر را توده ای و همه گیر کرد و عموم دانشجویان را به صحنه آورد که جنبش بتواند قدرتمندانه در مقابل سرکوب جمهوری اسلامی قد علم کند. این سیاست و هدف چه مکانیسمی را میطلبد تا به موفقیت برسد؟

دانشجویان سوسیالیست باید سیاست نوینی پیش رو گیرند تا بتوانند بر این اوضاع که از یکطرف سرکوب عریان جمهوری اسلامی را به دنبال دارد واز طرف دیگر تلاشهای جمهوری اسلامی و دارودسته های اراذل اوباشش در دانشگاه را برای تفرقه انداختن میان صفوف دانشجویان بیثمر بگذارند. جمهوری اسلامی همیشه سعی کرده خواستهای دانشجویان را صنفی و مختص به خودشان قلمداد کند و خواست دانشجویان آزادیخواه را سیاسی و بی ربط به خواست عموم دانشجویان نشان دهد. یا با سیاسی قلمداد کردن خواستها در واقع هزینه مبارزه را بالا ببرد و توده دانشجو را از فعالین جدا نگهدارد. که متاسفانه در تعداد زیادی از موارد نیز موفق شده است و با این سیاست آنها را از هم جدا و نگذارد دانشجویان از خواستهای فعالین چپ دانشگاه حمایت کنند وباید جلو این روند را گرفت و نگذاشت سناریوهای سیاه جمهوری اسلامی در دانشگاه موفقیت آمیز شوند وبا ایجاد تفرقه میان دانشجویان به سرکوب آنان ادامه دهد. در این حالت تنها چاره ای که برای دانشجویان چپ و سوسیالیست باقی میماند بسیج عموم دانشجویان پشت سر خواستهای بحق و رادیکال است که در این شرایط هم دست جمهوری اسلامی برای سرکوب بیشتر بسته خواهد شد هم اینکه سوسیالیسم و آزادیخواهی به خواست عموم دانشجویان بدل خواهد شد که میتواند موفقیت بزرگی برای فعالین دانشجو باشد. دانشجویان سوسیالیست باید عموم دانشجویان را قانع کنند که خواست انها خواست تمامی دانشجویان است. اینکه بهداشت در دانشگاه وجود ندارد، اینکه دانشگاه از امکانات گرمایی لازم برخوردار نیست، اینکه باید احضار دانشجویان به کمیته های انظباتی به هر دلیلی باید قطع شود وغیره وغیره خواست هممه دانشچویان است واین را هم باید به یاد آنها بیاورند که پرچم همه این خواستها را دانشجویان سوسیالیست و آزادیخواه و برابری طلب بلند کرده اند و این پرچم باید به پرچم عمومی دانشجویان بدل شود. دانشجویان باید دریابند که خواستهایشان با خواست "آزادی وبرابری" و "سوسیالیزم یا بربریت" تداعی میشود. وراستش بعداز مرگ جریانات اصلاحات چی و تحکیم وحدتی وسر در آخور رژیم صدای دیگری غیر از سوسیالیزم و آزادیخواهی شنیده نمیشود واین رسالت بر دوش فعالین سوسیالیست دانشگاها افتاده و دست انها را میبوسد وباید به توده معترض دانشجو خط داد وپشت سر خواستهای رادیکال وانسانی سوسیالیستی بسیج کرد و این برگ مهمی و شاید تنها برگ برنده فعالین چپ وسوسیالیست است .

دانشجویان در این مدت باقی مانده تا 16 آذرباید تمام تلاش خود را بکار گیرند تا این سیاست را عملی کنند و محیط دانشگاه راچنان اماده کنند که 16 اذر امسال سرخ تر وسوسیالیستی تر از همیشه برگذار شود.
به امید یک 16 اذر سرخ و سوسیالیستی

Wednesday, October 22, 2008

نگاهی به اعتراضات دانشجویان

نوید مینائی
مقدمه:
اعتراضات و فعالیت های دانشجویی را می شود از جنبه تاریخی، موضوعی و غیره مورد بررسی قرار داد. اینجا قصد بررسی تاریخی ندارم بلکه ابتدا می خواهم نگاهی به موضوعات اعتراضات دانشجوبان داشته باشم. آن چیزهایی که دانشجویان برایش اعتراض می کنند، آنان را به میدان می کشد و باعث می شود علیرغم تمام سرکوبگری های حکومت اسلامی باز به میدان بیایند و خواهان تغییر در آن موضوع خاص شوند. در واقع این نوشته تلاشی است در پیدا کردن موضوعاتی که توده دانشجو را به میدان می کشد. این که توده دانشجو به چه چیزهایی عکس العمل نشان می دهد و حول چه موضوعاتی میتواند سازمان یابد.
به نظر من در حال حاضر موضوعات بسیار زیاد و متفاوتی در هر عرصه از زندگی در ایران هستند که می توانند و فی الحال موضوع اعتراض هستند و جنبش های اعتراضی حولشان شکل گرفته. اعتراضات در دانشگاه ها یا چیزی که با یک درجه تخفیف به آن می گوییم اعتراضات دانشجویی در ادامه و بستر اعتراضات اجتماعی ست که در بیرون دانشگاه در جریان است. ضدیت با زن و مردسالاری، که در دانشگاه به صورت گزینش جنسیتی و بومی گزینی و انواع مشکلاتی که به خصوص از طرف نهاد های حکومتی در دانشگاه برای دختران به وجود می آید، فقر و مشکلات اقتصادی که گریبان همه جامعه را گرفته یکی از آثارش در دانشگاه باعث عدم تخصیص امکانات به دانشگاه ها و افت شدید سطح علمی و آموزشی و رفاهی در دانشگاه ها می شود، اعمال فرهنگ اسلامی و عقب مانده شرقی که باعث تفکیک جنسیتی کلاس ها جدا کردن سرویس ها و اعمال محدود در رابطه بین دختران و پسران می شود. سرکوب عمومی در جامعه برای برقرار ماندن جمهوری اسلامی که به همه اینها شدت بیشتری می دهد و مسئله دستگیری و کلا "دانشجوی زندانی"، تعلیق از تحصیل و ایجاد مانع برای ادامه تحصیل دانشجویان فعال را ایجاد کرده است. این ها فقط نمونه هایی از مشکلات دانشجویان در دانشگاه هاست ولی عمده ترین آنها هستند و حول هر کدام اعتراضات زیادی شده است.
همانطور که اشاره کردم همه اعتراضات در دانشگاه ها بر بستر یک اعتراض عمومی تر و با تکیه به قدرت آن در جامعه در جریان هستند. در جاهای دیگر دنیا هم حتما اعتراض برای مثلا کاهش شهریه یا سایر مشکلات در دانشگاه ها در جریان باشد، ولی تفاوت عمده و تعیین کننده این اعتراضات با نمونه های مشابهش در ایران وجود زمینه اجتماعی برای آن اعتراض مشخص در ایران است. یعنی وجود یک جنبش قوی معترض و آماده و مترصد برای پایان دادن به همه مشکلات به جنبش سرنگونی.
در ادامه این مقاله سعی می کنم لیستی از اعتراضات دانشجویان را مورد بررسی قرار دهم. لیستی از مواردی که دانشجویان در عرض سه یا چهار سال گذشته فعالانه برای تغییرشان تلاش و مبارزه کرده اند. این مبارزات گاه موفق بوده، گاه شکست خورده و گاه به بیراهه کشانده شده است. باید زمینه های این اعتراضات تحلیل شوند و سیاست ما در آن مورد بیان شود. مثلا ریشه جداسازی جنسیتی که در واقع بخشی از آپارتاید جنسی اعمال شده در جامعه و دانشگاه است کجاست و برای حل این مسئله چه باید کرد و در واقع راه حل ریشه ای این معضلات چیست. در واقع تلاش من این است که نشان دهم معضلات و مشکلات موجود در دانشگاه مسائلی در هم تنیده و به هم مربوط هستند که ریشه در مشکلاتی دارند که جمهوری اسلامی برای جامعه ایران به وجود آورده و راه برون رفت از آن نه تنها سرنگونی جمهوری اسلامی بلکه ریشه ای تر از آن برقراری جامعه ایی مبتنی بر آزادی و برابری است.
نیروهای موجود در صحن سیاسی دانشگاه:
در دانشگاه هم مثل بیرون آن دو جنبش عمومی برای در دست گرفتن عرصه اعتراضات تلاش و مبارزه می کنند. جریان های چپ و سوسیالیست و نیروهای راست. در واقع جریانات موجود در دانشگاه شامل طیفی از کمونیسم کارگری تا انواع راست حکومتی و غیر حکومتی است. مسئله اینجاست که هر کدام از این گرایشات تا چه حد توانسته اند در میان توده دانشجو اتوریته کسب کنند، چه قدر توانسته اند افق و آرمان شان را به توده دانشجو عرضه کنند و کاری کنند که توده دانشجو پرچم آن را بلند کند و به عنوان پرچم و پلاتفرم خود، آن را بپذیرد. مثلا چپ و سوسیالیسم در دانشگاه چقدر توانسته حرف دل توده دانشجو را بزند و توده دانشجو متقابلا این چپ و سوسیالیسم را به رهبری و آلترناتیو خود پذیرفته است. راست از انجمن های اسلامی و تحکیم وحدت گرفته تا دانشجویان لیبرال و غیره چقدر موفق بوده اند. اینجا باید توازن قوی و رانت های حکومتی برای جریانات راست را نیز در معادلات وارد کنیم. این بررسی اما در این مقاله به عنوان یک تحلیل به کمک ما می آید تا راه حل واقعی و پیشنهادی مان را بهتر بشناسیم و بتوانیم حول آن فعالیت ها مان را سازمان دهیم.
جریانات راست به همان اندازه که توانسته اند از حکومت فاصله بگیرند و یا ژست فاصله داشتن را نشان دهند به همان اندازه به توده دانشجو نزدیک شده اند البته این فاصله از حکومت تنها یک فاکنور برای نزدیکی و احاطه به اعتراضات دانشجویان است. نیروهایی مثل سازمان مجاهدین خلق هستند که شدیدا سرنگونی طلب هستند ولی از آنجایی که در جامعه از اقبالی برخوردار نیستند به همان درجه در دانشگاه هم آینده ایی ندارند. این را در پرانتز اضافه کنم که گرچه بخشی از جامعه از دانشگاه وارد جامعه می شود، ولی گرایشات سیاسی از جامعه وارد دانشگاه می شوند و در واقع دانشگاه به عنوان نمایشگر سطح اعتراضات جاری در جامعه عمل می کند و از جامعه بیشتر تاثیر می گیرد تا تاثیر گذار باشد.
انجمن های اسلامی و تحکیم وحدت و کسانی که اسم بی مسمای لیبرال را بر خود گذاشته اند شناخته شده ترین نیروهای راست موجود در دانشگاه هستند. این نیروها اساسا خواهان تغییردر ساختارهای اجتماعی، براندازی حکومت و یا حتی ایجاد تغییرات اساسی در حکومت نیستند. راه حل هایشان اساسا مذاکره با حکومتی ها (به خصوص بخشی از حکومت که به آنان نزدیک هستند و در واقع یک هدف را دنبال می کنند و اینان شاخه دانشجویی آنان محسوب می شوند)، همین طور توسل به مراجع تقلید و خلاصه در چهار چوب وضع موجود هستند. جایی که به نیروی توده دانشجو متوسل می شوند در واقع می خواهند برای بخش دیگر حکومت قدرت نمایی کنند و به اصطلاح سیاست شان فشار از پائین و چانه زنی از بالاست تا به اهداف شان برسند.
طیف راست به دنبال راه حل اساسی برای مشکلات دانشگاه نیست چرا که اساسا مشکلش با مشکل توده دانشجو یکی نیست. به دنبال جایگاه مناسب تری در ساختار حکومت فعلی می گردد و از اعتراضات موجود و قدرت توده دانشجو در این راستا می خواهد استفاده کند. رادیکال شدن و چپ شدن اعتراضات و مطالبات در دانشگاه و جامعه البته این گرایش را مجبور می کند به چپ نزدیک شود و به زبان چپ حرف بزند ولی این نزدیک شدن در اثر فشار اعتراضات است و در واقع سیاستی است برای مهار و به راست کشیدن اعتراضات جاری. مثلا طرح جداسازی جنسیتی اصولا نباید مسئله و مشکل نهاد "انجمن اسلامی" باشد، ولی می بینیم انجمن اسلامی هم گاهی به این امر اعتراض می کند. این نشان دهنده فشار چپ و توده ای شدن مطالبات ضد مذهبی در جامعه و دانشگاه است. اگر انجمن اسلامی به جدا سازی جنسیتی برخورد اعتراضی نکند خود را در کنار بسیج دانشجویی می بیند در حالیکه این گرایش برای رسیدن به اهدافش و با توجه به جایگاهش در توازن قوای سیاسی حکومت و جامعه نیاز دارد اعتراضات اجتماعی را کنترل و تا جایی که می تواند مهار و منحرف کند و به عنوان برگ برنده خود در مقابل جناح دیگر حکومتی از آن استفاده کند.
این نیروها با شکست دوم خرداد و خاتمی در عرصه اجتماعی، شانس شان برای رهبری اعتراضات اجتماعی و همین طور در دانشگاه به شدت کم شده است. هنوز ته مانده محفل هایی که با خاتمی خود را تعریف می کنند موجودند و هر از چندگاهی به محافل خود دعوتش می کنند ولی گذشته از این محافل سیاست عمومی انجمن های اسلامی اصلاح و نگه داشتن همین حکومت است، و این بزرگ ترین نقطه ضعف این نیروهاست. این نیروها دقیقا به خاطر شکست و عبور جامعه از خاتمی و اصلاحات و قوت گرفتن جنبش سرنگونی در مقابل جنبش اصلاحات، برای بقای خود نمی توانند سیاست اصلی شان را، هدف و آرمانشان را دقیقا و بی دغدغه دنبال کنند و باید به دنبال جنبش سرنگونی بدوند و مدام تلاش کنند آن را منحرف کنند.
این گرایشات با توجه به نزدیکی و خویشاوندی سیاسی شان با جناح خامنه ای و احمدی نژاد، توانسته اند امکانات وسیع و چتر امنیتی مناسب تری نسبت به دیگران داشته باشند. شبکه خبر رسانی ، دفاتر رسمی و برگزاری انتخابات و تشکیل انجمن هایشان به طور علنی، هر چند طی یک سال گذشته مورد هجوم حکومت قرار گرفته است ولی هنوز نسبت به جریانات دیگر بسیار با امکانات تر هستند. این امکانات در عرصه عمل نقشی بسیار مهم بازی می کنند.
در ادامه مطلب به بررسی نیروهای چپ موجود در دانشگاه و اعتراضات جاری در دانشگاه می پردازیم.