Friday, November 07, 2008

دانشگاه تهران:از ملا تا بازجو!

الیا تابش

دانشگاه تهران همراه با فضای اعتراضی میان دانشجویان و اتفاقاتی که تا به حال در آن رخ داده همیشه یکی از مطرح ترین های صحنه اعتراضات دانشگاه ها و جامعه ایران بوده و مسئله چگونگی حضور نیروهای سرکوب جمهوری اسلامی در این دانشگاه هم بنوبه خود یکی از بحثهای داغ بوده است. از ریاست دانشگاه گرفته (عمید زنجانی که عمامه اش به هوا رفت یادتان است؟) تا کمیته های انضباطی و انواع حراست و نگهبان و قلعه ای که رژیم اسلامی دور دانشگاه تهران کشیده است. امسال از همان هفته های آغازین بازگشایی دانشگاهها تغییرات امنیتی ویژه و سرکوبگرایانه ای در دانشگاه تهران و دیگر دانشگاهها ایجاد شد. شاید بر جسته ترین اش در دانشگاه تهران و نصب گیتهای کنترل دربهای ورودی بوده اند.

دانشگاه تهران و رئیس اش دوباره به یکی از موضوعات داغ روز تبدیل شده است . بعد از یک آخوند (که بی سر و صدا کنارش گذاشتند) فرهاد رهبر که معاون وزارت اطلاعات بوده برای ریاست این دانشگاه انتخاب شد. او طی هفته گذشته در سخنرانیش نکاتی را بیان داشت که عکس العملهای متفاوتی را به دنبال داشت. و اما نکات مهم گفته های رهبر : در مورد گیتهای امنیتی دربهای دانشگاه تهران بیان کرده که اینها به هیچ وجه جنبه امنیتی نداشته و 30 هزار دانشجو نمیتوانند سوژه امنیتی باشند! و با اصرار فراوان تاکید دارد که تنها کاربردشان کنترل ورود و خروج دانشجویان است و همچنین به منظور جلوگیری از ورود دانشجویان غیر مجاز که طبق ادعای رهبر در حال جاضر 1200 نفر دانشجوی غیر مجاز در کوی دانشگاه به سر میبرند! رهبر بیان داشته که تعداد دانشجویانی که به گیتهای نصب شده معترض هستند به انگشت دست هم نمیرسند و کسانی هم که تاکید بر امنیتی بودن گیتها دارند عده محدودی هستند که میخواهند در آینده تحرکات ضد دانشجویی ایجاد کنند .علاوه بر اینها رهبر به سابقه خویش در وزارت اطلاعات اشاره کرده و آنرا جزو افتخارات خود میداند! و آخرین مطلب هم اینکه برای دانشجویان تهران لباس فرم طراحی خواهد شد تا وضعیت سر و لباس و ظاهر- حجاب دانشجویان- دانشگاه را سامان دهند . نکته جالب توجه اینکه رئیس کمیسیون آموزش عالی مجلس هم اعلام کرده که دانشجویان واکنش نشان خواهند داد و اعتراض میکنند و این پروژه نتایج منفی بهمراه خواهد داشت و عملی نخواهد شد.

اولین مسئله که در صحبتهای رهبر خیلی به چشم میخورد اصرار داشتن بر این است که این گیتها ربطی به مسئله امنیتی ندارند. در حالیکه مثل روز روشن است که هدفی جز این نمیتوانند داشته باشند. تنها نگاهی به آنچه از اول مهر امسال در دانشگاهها میگذرد کافیست تا پی ببرید قضیه چیست . هنوز دانشگاهها باز نشده و کلاسها آنچنان شکل نگرفته بودند که در شهرهای مختلف دانشجویان علیه احکامی که برای همکلاسیهایشان در تابستان صادر شده بود اعتراض کردند. اعتراض به جداسازیهای جنسیتی که یک پایه همیشگی اعتراضات دانشجویان بوده ، با بازگشایی دانشگاهها همچنان ادامه یا فته است و در پاسخ به این دور جدید اتفاقات است که میبینیم رژیم هم در دانشگاهها تصمیم به طرحهای جدید تری گرفته است و عکس العمل نشان میدهد . در برخی شهرها حتی در کلاسهای درس هم دوربین های مدار بسته نصب شده و یا احکام توبیخی و انضباطی زیادی برای دختران دانشجویی که حجاب را رعایت نمیکنند صادر شده است . باید از رهبر و امثالهم پرسید اگر در دانشگاهها خبری نیست و همه چیر آرام است و تعداد معترضین به انگشت دست هم نمیرسد این همه تب تاب شما برای چیست؟

در حالیکه دیگرآبروی برای هیچ کدام از قسمتهای رژیم باقی نمانده و هر کسی که جایی وابستگی اندکی هم به آن داشته باشد از نظر مردم منفور و جنایتکار است خیلی وقاحت میخواهد که کسی مثل رهبر که در اطلاعات رژیم کار میکرده اذعان بدارد که به گذشته خود افتخار میکند. این در حقیقت از سر این نیست که نمیداند مردم چه نفرتی از ایشان و امثال ایشان دارند بلکه از این سر اینطور حرف میزند که اعلام کند من آمده ام که سرکوب کنم و برای این کار هم از هیچ روشی ابایی ندارم و در اطلاعات هم خوب آموزش دیده ام و به اندازه کافی شریک و دخیل در جنایات و شکنجه و سرکوب بوده ام که بدانم چه باید کرد. چرا اینگونه حرف میزند و این پوزیشن را بخود میگیرد؟ چرا که خوب میداند برای فرار از این بن بست راه دیگری ندارد . هیچ کار دیگری نمانده که رژیم و شخص فرهاد رهبر به نمایندگی آن برای مقابله با فضای اعتراضی دانشگاه و اعتراضات دانشجویی بتوانند بکنند و انجامش نداده باشند. این راه مستاصلانه ایست برای مقابله با موج فزاینده اعتراضات دانشجویی. موجی که رژیم به خوبی میداند پایه هایش را نشانه گرفته است.

در مورد طرح لباس فرم برای دانشجویان، خود رهبر بیان کرده که برای سامان دادن به سر و لباس و ظاهر دانشگاه به دنبال اجرای چنین طرحی است . طرحی که به نظر خیلی ها حتی بیان کردنش به شوخی میماند و جالب است که بعد از اینهمه دستور و قوانین جدید و گرفتن تعهد از دانشجویان و احکام انضباطی و توبیخ و ... هنوز هم مجبورند اعتراف کنند که در این زمینه هم اوضاع نا به سامان است و بدون حتی در نظر گرفتن اخبار اعتراضات و اتفاقات هر روزه دانشگاهها تنها سخنان و گفته ها و عملکرد های حراست و دیگر نهادهای سرکوب دانشگاهها خود گویای ابعاد وسیع معترضین است. معترضینی که به ادعای رهبر دانشجو نیستند !! اعتراضات و مدلهای لباس و .. همه به ادعای حضرات از بیرون دانشگاه سرایت کرده اند و اعلام میکنند که ( در کنار این همه سرکوب ) باید کار فرهنگی- البته از نوع سرکوبگرایانه اش- کرد . بایست جواب داد که اول از همه اینکه اگر این بیرون از دانشگاه جامعه منظور است که درست است دانشگاه هم بخشی از جامعه معترض ایران است که نه خود را به جمهوی اسلامی و فرهنگ و قوانینش در بخشهای مختلف گفته و حکم رفتنش را داده اند و در مورد کار فرهنگی هم به اندازه کافی از صبح تا شب خواهر زینب، گشت ارشاد و هزار کوفت و زهرمار از قبیل طرح ارتقا امنیت اجتماعی تا در رسانه های جمهوری اسلامی از تلویزیون و روزنامه اش گرفته تا تابلوها، بیل بوردهای تبلیغاتی و چه در مدارس و مهد کودک ها و .. کار فرهنگی در حال انجام است ، اما مسئله این است که مردم نمیپذیرند و صحبت اینجا هم که در مورد دانشگاه است ( که همینطور که در بالا اشاره کردم جزیی از جامعه است) جوانان در دانشگاه هم همینطور. این فرهنگ ، این قوانین و این رژیم را در جزئیات مختلفش نمیپذیرند و جلویش ایستا ده اند و سرکوتا ه آمدن ندارند و این عکس العملها و رجز خوانی های بازجو رهبر هم از این روست چرا که به خوبی پی برده اند که چه خبر است. باید با اعتراضات وسیع،توده ای و سراسری جواب این یاوه گویی های مقامات رژیم و مسئولین دانشگاهیش را داد. جواب این تعرض آشکار به دانشجویان گسترش روندی است که تا به حال وجود داشته. همان روندی که باعث شده اینچنین رژیم به تقلا بیفتد. نه تنها ادامه کاری آن لازم است بلکه بایست مرتب فضای اعتراضی را در دانشگاهها افزایش داده و دعوا را سر مسائل ریشه ای و اساسی برد. دانشگاه باید برای اعتراضات وسیع و سراسری آماده بشود. 16 آذر نزدیک است. جواب رهبر را باید محکم داد.

16 آذر سوسیالیستی

امید سرخ، ایران

ما در شرایطی در آستانه 16 آذر قرار گرفته ایم که تعرضات رژیم جانیان اسلامی در سال قبل تعداد زیادی از دانشجویان سوسیالیست و آزادیخواه و برابری طلب را دردانشگاهها به تیغ کشید و کرور کرور دانشجویان آزادیخواه را به داخل زندانهای مخوفش راند و تحت تعقیب و آزار قرار داد. اما به رغم تمام این فشارها در همین مدت کم که دانشگاه ها باز شده است به همه نشان داد که این جنبش را نمیتوان براحتی سربه نیست کرد واز بین برد لذا آنان را وا داشت که تا همان سیاست همیشگی خود را که سرکوب دانشجویان ونیروهای آزادیخواه است را با شدت هرچه بیشتر به پیش ببرند و بسیاری را به کمیته های انضباطی احضار و روانه بازداشتگاهها کنند. اما با همه اینها جنبش اعتراضی در دانشگاه همچنان زنده است و مبارزه ای پی گیر و دایمی برای رسیدن به خواستهای بحق و انسانی خویش از طرف دانشجویان ادامه دارد. و این قضیه جای خوشحالیست. اما اینجا بحث دیگری را میخواهم باز کنم و آن هم این است که چکار باید کرد تا یک 16 اذر سرخ و سوسیالیستی داشت و نشان داد که جنبش با تعرضات سال قبل نتنها به عقب نرفته بلکه همچنان محکم و پایداربر سر جای خودش باقی است. اما جوهر بحث اینجاست که چگونه میتوان رهبران جدیدی به جلو صحنه آورد وبه یک معنی 16 آذر را توده ای و همه گیر کرد و عموم دانشجویان را به صحنه آورد که جنبش بتواند قدرتمندانه در مقابل سرکوب جمهوری اسلامی قد علم کند. این سیاست و هدف چه مکانیسمی را میطلبد تا به موفقیت برسد؟

دانشجویان سوسیالیست باید سیاست نوینی پیش رو گیرند تا بتوانند بر این اوضاع که از یکطرف سرکوب عریان جمهوری اسلامی را به دنبال دارد واز طرف دیگر تلاشهای جمهوری اسلامی و دارودسته های اراذل اوباشش در دانشگاه را برای تفرقه انداختن میان صفوف دانشجویان بیثمر بگذارند. جمهوری اسلامی همیشه سعی کرده خواستهای دانشجویان را صنفی و مختص به خودشان قلمداد کند و خواست دانشجویان آزادیخواه را سیاسی و بی ربط به خواست عموم دانشجویان نشان دهد. یا با سیاسی قلمداد کردن خواستها در واقع هزینه مبارزه را بالا ببرد و توده دانشجو را از فعالین جدا نگهدارد. که متاسفانه در تعداد زیادی از موارد نیز موفق شده است و با این سیاست آنها را از هم جدا و نگذارد دانشجویان از خواستهای فعالین چپ دانشگاه حمایت کنند وباید جلو این روند را گرفت و نگذاشت سناریوهای سیاه جمهوری اسلامی در دانشگاه موفقیت آمیز شوند وبا ایجاد تفرقه میان دانشجویان به سرکوب آنان ادامه دهد. در این حالت تنها چاره ای که برای دانشجویان چپ و سوسیالیست باقی میماند بسیج عموم دانشجویان پشت سر خواستهای بحق و رادیکال است که در این شرایط هم دست جمهوری اسلامی برای سرکوب بیشتر بسته خواهد شد هم اینکه سوسیالیسم و آزادیخواهی به خواست عموم دانشجویان بدل خواهد شد که میتواند موفقیت بزرگی برای فعالین دانشجو باشد. دانشجویان سوسیالیست باید عموم دانشجویان را قانع کنند که خواست انها خواست تمامی دانشجویان است. اینکه بهداشت در دانشگاه وجود ندارد، اینکه دانشگاه از امکانات گرمایی لازم برخوردار نیست، اینکه باید احضار دانشجویان به کمیته های انظباتی به هر دلیلی باید قطع شود وغیره وغیره خواست هممه دانشچویان است واین را هم باید به یاد آنها بیاورند که پرچم همه این خواستها را دانشجویان سوسیالیست و آزادیخواه و برابری طلب بلند کرده اند و این پرچم باید به پرچم عمومی دانشجویان بدل شود. دانشجویان باید دریابند که خواستهایشان با خواست "آزادی وبرابری" و "سوسیالیزم یا بربریت" تداعی میشود. وراستش بعداز مرگ جریانات اصلاحات چی و تحکیم وحدتی وسر در آخور رژیم صدای دیگری غیر از سوسیالیزم و آزادیخواهی شنیده نمیشود واین رسالت بر دوش فعالین سوسیالیست دانشگاها افتاده و دست انها را میبوسد وباید به توده معترض دانشجو خط داد وپشت سر خواستهای رادیکال وانسانی سوسیالیستی بسیج کرد و این برگ مهمی و شاید تنها برگ برنده فعالین چپ وسوسیالیست است .

دانشجویان در این مدت باقی مانده تا 16 آذرباید تمام تلاش خود را بکار گیرند تا این سیاست را عملی کنند و محیط دانشگاه راچنان اماده کنند که 16 اذر امسال سرخ تر وسوسیالیستی تر از همیشه برگذار شود.
به امید یک 16 اذر سرخ و سوسیالیستی