Friday, November 30, 2007

در حاشیه اختلافات "چپ دانشگاه" در آستانه ۱۶ آذر

نوید مینائی
navidminay@gmail.com

اخیرا بحث هایی زیادی بین فعالین چپ دانشجویی رد و بدل شده و می شود. باید دید جایگاه این "مجادلات قلمی" در اعتراضات دانشجویی و کارگری و جنبش سرنگونی کجاست.
بحث های مطرح شده گاهی از چند نقل قول طولانی از مارکس و انگلس و لنین و سایرین فراتر نمی رود و گاهی برخوردهای به شدت شخصی و سطح پایین را به نمایش می گذارد. با نگاهی به نوشته های کیوان امیری و عابد توانچه و سایرین می توان این را فهمید. البته طرح و بحث مسائل نظری و سیاسی بسیار لازم و مفید است، ارتقاء طرفین بحث و کسانی که آن را دنبال می کنند را می تواند به دنبال داشته باشد، به صف بندی های واقعی بین فعالین دانشجویی دامن بزند، در جهت ارتقاء سازمان یابی چپ در دانشگاه ها باشد و .... ولی ایراداتی که در این مباحث دیده می شود به درجات زیادی این مباحث را از این فایده های احتمالی تهی کرده است. نکته مهم و ایراد اساسی این مباحث غلطی یا درستی نظرات مطروحه نیست بلکه ایراد از آنجا ناشی می شود که این بحث ها دارد جای مبارزه چپ با رژیم و نمایندگان اش در دانشگاه ها را می گیرد.
نقد سوسیالیسم خلقی، بحث درباره دیکتاتوری پرولتاریا، حق تعیین سرنوشت ملل و ... همه مباحثی هستند که باید طرح و مورد بحث قرار گیرند، اما هیچکدام از اینها مسائل عاجل جامعه و جنبش دانشجویی نیستند. فعالین دانشجویی نیز مانند فعالین سایر عرصه ها با پاسخگویی به مسائل و مشکلات مبتلابه روز جامعه و جنبش در عمل و مبارزه با حکومت است که خود و درستی نظراتشان را اثبات می کنند. در زمانی که صف بندی های چپ و راست به شدت قطبی شده و در حال شکل گیری ست، درحالی که دیو جنگ و تحریم از یک طرف و از طرف دیگر سرکوب و فقر کلیت جامعه را تهدید می کند، در حالیکه طرح ملی صلح و دموکراسی شیرین عبادی عملا باعث تقویت جمهوری اسلامی از نوع خاتمی و رفسجانی و پروژه دوی خرداد و طرح ناصر زرافشان با اعتقاد به انفعال جامعه و صلح طلبی اش که در بهترین حالت باعث گردن گذاشتن به وضع موجود می شوند، بحث را حول سوسیالیسم خلقی و دیکتاتوری پرولتاریا و حق تعیین سرنوشت ملل قطبی کردن چپ را از وظیفه اصلیش که مبارزه با سرکوب و فقر و تلاش برای سرنگونی ست سرگرم کار دیگری می کند.
در حالیکه صف بندی های جنبش دانشجویی بین راست به نمایندگی تحکیم و لیبرال-اطلاعاتی ها از یک طرف و چپ ها از طرف دیگر کاملا قطبی شده و راست با کمک برادران اطلاعاتی خود می خواهد جبهه چپ را متفرق کند و زیر ضرب ببرد، بدنه چپ و معترض به وضع موجود باید شاهد پاسخ چپ به مسائل مبرم مبارزه با رژیم باشد تا حل اختلافات شخصی و مباحث سطح پائین. از طرفی شاهد آفیش های ۱۶ آذر دانشگاه های مازندران و تهران هستیم که موضعی صلح طلب گرفته اند.
رفقا! نقدتان به مسئله جنگ و سرنگونی چیست؟ اعتراضات در شرایطی که خطر جنگ جامعه را تهدید می کند چه جهتی را باید طی کنند؟ شما به عنوان "مارکسیست" با ادعای رهبری جامعه و جنبش کارگری و دانشجویی جوابتان به مسائل روز جامعه چیست؟ همین جا بگویم اگر ادعای رهبری طبقه و جنبش را ندارید با هر درجه از علم و سواد، مارکسیست نیستید و اگر دارید باید مسائل روز جامعه را توضیح داده، امر مبارزه را پیش ببرید و برایش جوابی داشته باشید که نماینده منافع طبقه کارگر و لاجرم کل جامعه تا به انتها باشد.
البته رفقا مختارند هر بحثی را که مایلند پیش ببرند ولی نباید انتظار داشته باشند صرفا با این بحث ها از طرف توده دانشجو که خواست های مشخص و رادیکالی دارد و تا امروز نشان داده گزینه چپ و سوسیالیستی را برای آینده و مبارزه امروزش انتخاب کرده، انتخاب شوند. بدنه دانشجویی به عنوان بخشی از جامعه ایی که در مقابل سرکوب و ارعاب با عکس العمل های چپ و رادیکال ایستاده است و آلترناتیو سوسیالیسم را در مقابل بربریت موجود بالا برده، حق دارد رهبری را انتخاب کند که مسائل امروزش را پاسخ بگوید. بدنه دانشجویی مسئله اش امروز ایجاد صف قدرتمندی در مقابل راست دانشگاه و سرکوب حکومتی و جنگ احتمالی ست.
جنبش دانشجویی امروز به خاطر اینکه در مقابل مسائل روز جامعه عکس العمل رادیکال و سوسیالیستی ازخود نشان داده، مورد اقبال عمومی قرار گرفته است و از این به بعد هم چنین خواهد بود. چپ دانشگاه برای تثبیت و پیشبرد خود در دانشگاه در آستانه ۱۶ آذر نیازمند ابراز وجود قدرتمند و یکپارچه در مقابل راست با سیاست های اطلاعاتی اش است. این ابراز وجود باید با پاسخگویی سوسیالیستی و رادیکال به مسائل روز جامعه همراه باشد، در حالیکه این، در روزهای اخیر کمتر در چپ دانشگاهی مشاهده شده است.
جامعه و به طریق اولی دانشگاه، امروز از یک طرف با سرکوب و فقر و حکومتی ضد انسانی در داخل مواجه است و از طرفی با تهدید جنگ امریکا و متحدینش با جمهوری اسلامی. مبارزه متحد و متشکل کارگر و دانشجو زن و سایر بخش های معترض جامعه علیه سیاست های سرکوبگرانه حکومت و در نهایت سرنگونی حکومت برای ایجاد جامعه ایی انسانی کلید حل هر دو مشکل روز جامعه است. هر تئوری ای که به دفاع از صلح بدون سرنگونی حکومت اسلامی بپردازد، درنهایت به نفع حکومت است. منظور از "صلح" در این تئوری ها "وضع موجود" است، "جنگ" یعنی وضعیت جدید و ناخواسته را در مقابل "صلح" یعنی وضع موجود قرار می دهد و از "صلح" دفاع می کند. گردن گذاشتن به وضع موجود نه تنها الزاما ضامن برقراری "صلح" بین دولت های ایران و آمریکا نخواهد شد بلکه به مبارزه طبقاتی هم که به صورت جنگ طبقاتی روزمره در حال قربانی گرفتن از کارگر و کل جامعه است ضربه می زند. دفاع از "جامعه مدنی"، "دموکراسی"، "شیرازه جامعه" و همه این ها بدون مطرح کردن همزمان سرنگونی، یعنی دفاع از وضع موجود، یعنی قاچ زین را بچسبیم و بی خیال سواری بشویم! یعنی همینی که هست فعلا قبول کنیم آزادی و برابری و هویت انسانی پیش کش! کسی که خواهان صلح بدون سرنگونی، بدون شعار آزادی برابری باشد تلاشش خواه نا خواه به جیب جمهوری اسلامی می رود، این وضعیت مبتلابه جنبش جهانی علیه جنگ هم هست. به یاد داریم پوسترهای رنگی و بزرگ سید حسن نصرالله را در پیشاپیش صف تظاهراتشان! اما کلید اصلی نه تنها برای خنثی کردن خطر حمله به ایران ودر صورت وقوع این حمله برگرداندن ورق به نفع مردم ایران وجهان ، بلکه در عقب راندن تروریسم اسلامی و ترویسم دولتی آمریکا درمنطقه و در سطح جهانی، سرنگون کردن جمهوری اسلامی بقدرت انقلابی مردم است.
تنها این تئوری و پراتیک مبتنی بر آن می تواند جواب طبقه کارگر به وضع موجود باشد. این جواب بدنه چپ دانشگاه و جامعه و طبقه کارگر به مسئله روز جامعه است که جای آن در بحث های دانشجویی به شدت خالی ست. در همین حال در آفیش ۱۶ آذر فعالین مازندران "نه به جنگ " را بدون شعار آزادی برابری یا سوسیالیسم یا بربریت و یا هیچ خواست عمومی آزادیخواهانه دیگری مشاهده می کنیم. وضع آفیش دانشگاه تهران بهتر است ولی در این آفیش وزن " NO WAR" بسیار بیشتر از آزادی و برابری ست که در زیر آن می بینیم در حالیکه حل مسئله جنگ از کانال آزادی و برابری می گذرد.
امیدوارم بحث جنگ که امروز محور ۱۶ آذر قرار گرفته با شعار نه به جنگ هم وزن و در کنار سایر شعار هایی مثل نه به سرکوب، آزادی و برابری، آزادی زندانی سیاسی، آزادی زن آزادی جامعه، مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر استبداد و آزادی برابری هویت انسانی پاسخی رادیکال و سوسیالیستی بگیرد

No comments: