Tuesday, April 29, 2008

دانشگاه در تب اعتراض

کیان آذر

در هفته گذشته شاهد اعتراض دانشجویان دانشگاه های مختلف بوده ایم. دانشجویان بصورت وسیع علیه جمهوری اسلامی اعتراض میکنند و برای گرفتن حقوق خود میجنگند. این اعتراضات حول حق آزادی پوشش و علیه جداسازی های جنسی، علیه کمیته های انضباطی و احکام صادره آن، علیه اعمال فشار و ایجاد فضای سرکوب در دانشگاه ها، بهبود و ارتقا وضعیت رفاهی و تحصیلی و خواسته های دیگر بوده است. جمهوری اسلامی از طرفی میخواهد با دستگیری،زندان، ارعاب، کمیته های انضباطی دانشجویان و دانشگاه ها را ساکت کند و عقب براند، اما در قبال هر حرکتی که میکند از هر طرف اعتراضات شکل میگیرد و سرازیر میشود. اعتراضاتی که خط بطلانی بر همه پروژه های سرکوبگرانه رژیم در دانشگاه ها میکشد. در این مطلب منظور به تصویر کشیدن اعتراضات و وقایع مربوط به دانشگاه میباشد که من آنها را در زیر آورده ام.
اعتراض در دانشگاه سهند تبریز
دانشجويان دانشگاه صنعتي سهند روز 5 شنبه 5 اردیبهشت در اعتراض به برخورد مسئولین دانشگاه در مورد نوع پوشش دانشجویان به خصوص دانشجویان دختر، تبعیض جنسی، کمیته های انضباطی و ... تحصنی را در فضای دانشگاه آغاز کردند. این تحصن بعد از بی نتیجه بودن جلسات مذاکرات دانشجویان با مسئولین دانشگاه اتفاق افتاد. 500 نفر از دانشجویان در شروع این اعتراض وتحصن شرکت داشتند. دانشجویان معترض با پایكوبي، دست زدن و شعار دادن در محيط آموزشي دانشگاه و با حركت در مسير دانشكده هاي شيمي، برق، عمران، معدن، علوم پايه و ساير محيط هاي آموزشي مثل سايت و سالن هاي اصلي و فرعي،‌ و با شعارهاي "ما زن و مرد جنگيم، بجنگ تا بجنگيم"، "مي مانيم مي ايستيم، تا پاي جان مي ايستيم"، "مدير بي كفايت، خجالت خجالت"، "زاهد، حسيني، استعفا، استعفا"،‌ "دانشجو ميميرد، ذلت نميپذيرد"، "دكتر اگر نيايي، تحصن ناتمومه"، "دانشجوي ارشدي، حمايت حمايت" و "اساتيد محترم، حمايت حمايت" خواستار رسيدگي به درخواست هايشان و استعفاي مسئولين بلندپايه و رسيدگي به خواسته ها و رسیدگی به حال وخيم دانشجويان بودند.
اقدام بعدی دانشجويان معترض تحريم كلاس هاي دانشگاه و براي روز بعد تعطيلي كلاس هاي دانشگاه اعلام كردند و همچون قبل، عواقب هر اتفاقي در دانشگاه را، متوجه شخص چناقلو، رياست دانشگاه سهند اعلام كردند. در ادامه اعتراض، در حمايت از دانشجويان اعتصاب غذا كننده، جمع بسيار زيادي از دانشجويان با حركت به سمت سلف و با چيدن ظروف غذا از مسير سلف تا محل تحصن اعتراض خود را نسبت به مسولین دانشگاه و در حمایت از خواست دانشجویان معترض نشان دادند. دانشجويان در حالي كه با شعار "ما زن و مرد جنگيم، بجنگ تا بجنگيم" به سمت سلف در حركت بودند، با توقفي ميان راه، و سر دادن شعارهاي مختلف، انزجارشان را از شرايط حاكم بر دانشگاه اعلام کردند.
تعداد دانشجویان دختر و پسری که اعتراض و تحصن را در شب ادامه داده و در دانشگاه باقی میمانند ، به 100 نفر ميرسد.
در روز چهارم کانونهای فرهنگی از سیستان و بلوچستان هم حمایت خود را به از متحصنین اعلام کردند و به وسیله تلفن با تحصن کنندگان و دانشجویان معترض تماس گرفتند و از خواست معترضین اعلام حمایت کردند.
چناقلو رياست دانشگاه كه پيش از اين دو جلسه را با جمع منتخب متحصنين برگزار كرده است که این جلسات به سرانجامی نرسیده است و فقط قول و قرار بوده که دانشجویان آنرا نپذیرفته و اعلام کرده اند تا رسیدن به خواسته هایشان این اعتراضات ادامه خواهد داشت. چناقلو در تهران در مصاحبه اي با روزنامه هاي اعتماد و كارگزاران اعلام كرد كه "در اين تحصن تنها 30 دانشجو حضور دارند و هيچ اتفاقي نيافتاده است و تنها هدف دانشجويان تهييج افكار عمومي مي باشد". چناقلو در جايي ديگر با عنوان اينكه مسئول زيردستش به خانم ها گفته اند : "لباس هايي كه ميپوشيد مال خواهر كوچكتان نباشد" اعلام كرد كه منظور دانشجويان از "هتك حرمت" همين موضوع بوده است و هيچ اشاره اي به وقايع تعرض چند تن از كارمندان دانشگاه به دختران و لاپوشاني رئيس حراست، حسيني و معاونت دانشجويي فرهنگي،‌ زاهد نكردند. ايشان احكام كميته انضباطي را ابزاري دانستند براي آن موقعي كه به پايان كار رسيده اند و فضا آلوده شده است.
تاكنون دوشنبه 9اردیبهشت، 34 نفر دست به اعتصاب غذا زده اند و 17 نفر روانه بيمارستان گشته اند. در مورد اعتصاب غذاي دانشجويان و دانشجویانی که در اثر اعتصاب غذا بیهوش شده اند،‌ عدم اجازه دانشگاه به استفاده از آمبولانس جهت رساندن دانشجويان قرباني اعتصابی به بيمارستان است که مورد اعتراض دانشجویان قرار گرفته است و در این حالت دانشجويان با ماشين هاي شخصي اقدام به انتقال دانشجويان بیهوش شده به مراكز درماني ميكنند.
در ششمین روز -9اردیبهشت- اعتراض، دانشجویان براي دومين بار محل اصلي تحصن را ترك کرده و در ساختمان هاي اصلي دانشكده ها به پایكوبي و سر دادن شعار پرداختند. در اين حركت دست جمعي كه يك ساعت به طول انجاميد، دانشجويان علاوه بر حركت در مسير اصلي دانشكده هاي دانشگاه، به ساختمان اصلي محل صدوراحكام كميته انضباطي يعني دفتر معاونت دانشجويي فرهنگي -زاهد- كه خود در كنار دفتر نهاد رهبري!! قرار دارد- رفتند و با شعارهاي "ما زن و مرد جنگيم، بجنگ تا بجنگيم"، "زاهد، استعفا، استعفا"،‌ "مي ايستيم، مي خوانيم، تا پاي جان مي مانيم" و "مدير بي كفايت، استعفا، استعفا" خواستار عزل وي شدند. در ادامه، دانشجويان با حركت به سمت سلف اساتيد خواستار حمايت اساتيد دانشگاه از خواسته هاي برحق شان بودند. در نهايت دانشجویان معترض با خواندن "يار دبستاني من" به محل اصلي تحصن بازگشتند. در اين حركت اعتراضی كه براي دومين بار در طي چند روز اخير رخ ميداد، بيش از 200 دانشجو فعالانه حضور داشتند. در ششمين روز این اعتراضات،‌ مسئولين دانشگاه، مجددا پيشنهاد نشستن بر ميز مذاكره را به دانشجويان اعلام نمودند.دانشجويان متحصن اعلام كردند، با پافشاري بر خواسته هايشان تا رسيدن به آنها،‌ به تحصن خود ادامه ميدهند و در صورت به نتيجه نرسيدن در این جلسه با رياست دانشگاه، بر شدت روند اعتراضي خود خواهند افزود و به تعطيلي همه كلاس ها اقدام خواهند كرد.
1200دانشجوی دانشگاه شیراز خواستار لغو احکام کمیته انضباطی شدند
۱۲۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز با امضای نامه ای خواستار لغو احضاریه های کمیته انضباطی درجریان تحصن اسفندماه این دانشگاه شدند. در جریان تجمعات اسفندماه که بیش از ۱۰ روز و با حضور گسترده ی دانشجویان این دانشگاه برگزار شد، خواسته های دانشجویان، استعفای صادقی ریاست این دانشگاه، برچیدن دوربین های مداربسته از سطح دانشگاه، آزادی نشریات دانشجویی، لغو جدا سازی جنسیتی و آپارتاید جنسی، برگزاری انتخابات شورای صنفی به صورت آزادانه، لغو فضای پادگانی و امنیتیِ دانشگاه و… اعلام شده بود. اما پس از آغاز سال جدید، 31 نفر از دانشجویان این دانشگاه به اتهام ایجاد بلوا و آشوب در دانشگاه به کمیته انضباطی دانشگاه احضار شده اند.
دانشجویان در نامه سرگشاده عنوان کرده اند که ” احضار این دانشجویان جهت سرکوب حرکت های دانشجویی از طریق ایجاد رعب و وحشت رعب و وحشت و در راستای برآورده نکردن خواسته های به حق دانشجویان بوده است.”همچنین دانشجویان این دانشگاه بنا به اعلامیه هایی که در سطح دانشگاه پخش کرده اند، تصمیم دارند که از شنبه، هفتم اردیبهشت تحصن خود را ادامه دهند ولی روز، شنبه، با اطلاعیه ای که در میدان پردیس پخش شد، این تجمع بنا به قول های مسئولان استان و دانشگاه و جهت مذاکره با آنان به روزهای آتی موکول شد. دانشجویان اعلام کرده اند که اگر تا روز یکشنبه، این مذاکرات نتیجه ای در پی نداشته باشد و احضاریه های دانشجویان پس گرفته نشود، تجمع خود را به صورت نامحدود ادامه خواهند داد. در این بیانیه ها دانشجویان خواستار استقلال دانشگاه، عدم دخالت نهادهای بیرون در امور دانشگاه و … شده اند.
تجمع اعتراضی در دانشگاه علوم پزشکی کاشانیکشنبه شب دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کاشان با تجمع در محوطه خوابگاه این دانشگاه نسبت به وضعیت نامناسب رفاهی خود اعتراض کردند. 700 دانشجوی این دانشگاه ، یکشنبه شب با برگزاری تجمعی خواستار بهبود وضعیت رفاهی علی الخصوص کیفیت غذا شده و در همین راستا خواهان استعفا و یا برکناری رییس دانشگاه علوم پزشکی کاشان شدند. این تجمع دانشجویی که از خوابگاه دختران آغاز شده بود.

دانشجويان معترض دانشگاه آزاد بوشهر خيابان آزادي بوشهر را بستند
بيش از 300 دانشجو در بوشهر , روز چهار شنبه بمدت چند ساعت خيابان آزادي بوشهر را كه ايستگاه اصلي اين دانشگاه به شمار مي رود مسدود كردند, يكي ازدانشجويان گفت : اتوبوس هايي كه براي حمل و نقل دانشجويان در نظر گرفته شده بسيار فرسوده هستند و علاوه برآن جوابگوي بيش از10 هزار دانشجوي اين دانشگاه نيست . دانشگاه آزاد اسلامي واحد بوشهر در شهرك عالي شهر در 20 كيلومتري شهر بوشهر واقع است و دانشجويان براي حضور در كلاسهاي درس بايد از ناوگان اتوبوسراني دانشگاه استفاده كنند .
حمله ماموران حراست به دانشجویان دانشگاه مازندراندانشجویان دانشگاه مازندران در اعتراض به نصب دوربین های مدار بسته در حال جمع آوری امضا بودند که حلیمی، رئیس حراست دانشگاه مازندران نسبت به این عمل واکنش داده و دانشجویان را به احضار به کمیته انضباطی و مراجع قضایی تهدید نموده و با دانشجویان درگیر شد.ساعت ۱۱:۳۰ روز یکشنبه 8اردیبهشت، جمع آوری امضا از دانشجویان در حال آغاز بود که مورد حمله مامورین حراست و انتظامات قرار گرفتند. دانشجویان با خواندن سرود یار دبستانی و بر دست گرفتن پلاکاردهایی با مضمون «مدیریت دموکراتیک دانشگاهی فیلم این دوربین ها به کجا می رود؟»، «دوربین، فیلم، حراست، کمیته ی انضباطی، اخراج، و بعد…» ضمن اعتراض به رفتار حراست به تجمع خود ادامه دادند.همچنین مامورین حراست دو تن از دانشجویان دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل را که در جمع دانشجویان دانشگاه مازندران حاضر شده بودند را از دانشگاه اخراج نموده و آنان را مورد ضرب و شتم و ناسزا قرار دادند.
احکام صادره دادگاه ، کمیته های انضباطی و احضارها برای دانشجویان
در رابطه با اقدامات جمهوری اسلامی برای منفعل کردن دانشجویان آزاد شده، بعد از اعلام حکم زندان عابد توانچه، طی حکمی از سوی دادگاه انقلاب بابل، شوانه مریخی از دانشجویان دستگیر شده 16آذر86 دانشگاه مازندران نیز به ۸ ماه حبس تعزیری محکوم و با تخفیف این حکم تا ۵ سال به تعلیق در آمده است.

انوشه آزادبر، دانشجوی دانشگاه تهران و نایب رئیس افتخاری اتحادیه ملی دانشجویان بریتانیا هم برای روز سه شنبه به دادسرای انقلاب تهران احضار شده است. احضار وی تلفنی بوده و دلیل آن هنوز مشخص نیست.

در همین رابطه آرش صفار به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات در خیابان ولیعصر احضار شده و مورد بازجویی قرار گرفته بود.

هستی بزرگ نیا نیز به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار شده بود.

حمیدرضا امیرخانی از فعالان دانشگاه فردوسی مشهد نیز توسط کمیته انضباطی دانشگاه به یک ترم محرومیت از تحصیل محروم شده و ممنوع الورود شد.گفتنی است کمیته انضباطی بدون در اختیار دادن هیچ فرصتی به وی برای تنظیم دفاعیه اقدام به صدور حکم نموده است و اتهامات مطرح شده و حکم صادره صرفا مربوط به فعالیتهای نشریاتی وی بوده است.طی یک ماه گذشته فعالین کانون نشریات دانشگاه مشهد به کمیته انضباطی احضار شده، خانواده های ایشان ارعاب شده و با تهدید مستقیم قائم مقام بسیج دانشگاه به برخورد فیزیکی روبرو گشته اند.

Tuesday, April 22, 2008

انتقاد از چپ، یا اتحاد برای اول مه؟

نوید مینائی
در گفتگوی کوتاهی که با یکی از دوستان داشتم، نکاتی را درباره نوشته اخیر مصطفی صابر مطرح کرد. این نکات بیشتر جنبه انتقادی داشت و شکایت از اینکه چرا در این فضا و مهم تر از آن ضمن پیشنهاد سیاست اتحاد نیروهای چپ برای برگزاری اول می و طرح آزادی دانشجویان زندانی، از چپ و فعالین اش انتقاد می کنید. اشاره دوست من به بخش هایی از نوشته مصطفی بود که به نظرات شبه دوم خردادی که حول 16 آذر بود و سعی شده بود در شعار ها مطرح شوند (و از جانب برخی گروه ها واشخاص به عنوان گرایش و مطالبه اصلی چپ جا زده میشد) انتقاد شده بود. مثل تلاش برخی جریانات برای جا انداختن شعار "نه به جنگ" و دفاع از مدنیت و صلح و دموکراسی در میان دانشجویان. مخصوصا نکته انتقادی دوست من به جمله ایی بود که مصطفی گفته:
"] جریان شکست طلب که سعی می کرد شعار نه به جنگ و دفاع از دموکراسی و صلح را در میان دانشجویان جا بیندازد[ سعی کرد صاحب کل اعتراض و مبارزه دانشجویان شود. که بعله اینها دانشجوی "آزادی خواه و برابری طلب" بوده اند اما گویا نکته اصلی اعتراض شان "نه به جنگ" بوده است!" ( "دانشگاه، چپ، اول مه 87" قسمت دوم، جوانان کمونیست 345)
دوست من این جمله را انتفاد از همین دانشجویان می دانست.
گله این دوست عزیز این بود که اگر قرار به همکاری و اتحاد ست پس چرا انتقاد؟ وقتی می خواهید با کسی همکاری کنید باید بر نفاط قوت او تاکید کنید و نه نقاط ضعفش را به سرش بکوبید، که این باعث جدی نگرفتن بحث شما و از آن بد تر ایجاد آنتی پاتی نسبت به بحث شما در فعالین می شود.
من در ابتدا می خواهم بگویم و تاکید کنم که همین جمله که باعث انتفاد دوست من -و در برخورد های دیگری هم شاهد آن بوده ایم- شده بود و آن را تو سری زدن تصور کرده بود، اتفاقا جانانه ترین دفاع ممکن از چپ و مخصوصا "دانشجویان آزادی خواه برابری طلب " است، دفاع در مقابل جریانات تقلیل گرا و پاسیفیستی که می خواهند از رادیکالیسم و آزادی خواهی و برابری طلبی آنان بکاهند. وقتی این جمله را حتی به تنهایی و جدا از سایر نوشته های ما و بدون غرض! بخوانیم متوجه میشویم که در دفاع از چپ و رادیکال بودن همین دانشجویان است. وقتی این جمله را در کنار نقد مصطفی ازخط امثال زرافشان که می خواست با ضد اجنبی و مدافع صلح و دموکراسی خواندن دانشجویان چپ و یا نقد خود من (در مقاله "درباره شعار های 16 آذر") به خط کورش مدرسی که می خواست با چسباندن شعار "دانشگاه پادگان نیست" (شعار و نقد دوی خردادی ها به دولت پادگانی احمدی نژاد) "نه به جنگ" و دفاع از مدنیت (واژه های قابل تحمل تر همان عبارات زرافشان) می گذاریم، می بینیم که خط و سیاست و جهت گیری ما در این نقدها نشان دادن این نکته است که اتفاقا این دانشجویان مدافع آزادی و برابری هستند، چپ و سوسیالیست هستند، طرف دار جامعه انسانی مارکسی هستند و نه طرف دار صلح و دموکراسی و جامعه مدنی. سیاست ما دفاع از اصولیت و سلامت سیاسی جریان چپ و اتفاقا چپ تر و رادیکال تر کردن آن در مقابل چپ ضد امپریالیستی و غیر کارگری ست.
جریانات نام برده می خواستند و می خواهند درجه رادیکالیسم و آزادیخواهی و برابری طلبی بی تخفیف دانشجویانی که با شعار "آزادی برابری" و "سوسیالیسم یا بربریت" و "آزادی برابری هویت انسانی" به میدان آمده را کم کنند و به اصطلاح آب دموکراسی و صلح جویی و دفاع از وضع موجود قاطیش کنند. میخواستند با بزرگ کردن شعار "نه به جنگ" و "دانشگاه پادگان نیست " بگویند که تمام مبارزه این دانشجویان در دفاع از مدنیت و صلح و دموکراسی بوده است، می خواستند بگویند این دانشجویان صلح جو هستند و حد اقل فعلا! مسئله شان سوسیالیسم نیست، یعنی اهدافی که کاملا در مقابل شعار های اساسی و جا افتاده چپ در دانشگاه قرار میگیرند. می خواستند بگویند این دانشجویان (مثل خودشان) با هر بادی در عرصه سیاست به سمتی می چرخند و هدف را گم می کنند. تنها از طریق زدن این گرایشات است که می توان چپ را بی تخفیف چپ و رادیکال و به تمام معنا آزادیخواه و برابری طلب نگه داشت. در همین زمان کار ما دفاع از سوسیالیسم بود و در مقابل جریاناتی که سعی می کردند "سوسیالیسم یا بربریت"، "آزادی برابری هویت انسانی" و سایر شعار های اساسی دانشجویان که گویای اساسی ترین و فوری ترین خواست جامعه و دانشجویان ست را به پس صحنه برانند و به شعار و مطالبه دوم و چندم تبدیل کنند و اگر می توانستند پاک از صحنه مبارزه به درش می کردند، ما ایستادیم و از آزادیخواهی و برابری طلبی تمام و کمال دانشجویان، از "سوسیالیسم یا بربریت" دفاع کردیم و گفتیم این ها شعار ها و مطالبات دانشجویان است. این یعنی دفاع از خصلت رادیکال، سوسیالیستی و کارگری چپ در دانشگاه.
همین امروز هم با وضعیتی که برای دانشجویان و فعالین آنان پیش آمده، با دستگیری های گسترده، وثیقه های سنگین، تهدید دانشجویان و خانواده ها که همه این ها در سیاست کلی جمهوری اسلامی برای سرکوب گسترده جامعه می گنجد، موضع جریانات غیر کارگری و ضدامپریالیست کاملا انفعالی و علیرغم نیت آنها به نفع جمهوری اسلامی ست. انفعال و بی افقی خود را می خواهند به دانشجویان و خانواده های آنان هم سرایت دهند. یادمان نرود که زرافشان اعلام کرد خانواده ها مصاحبه نکنند، فقط من سخنگوی آنان هستم. بهانه اش هم گویا جلو گیری از انتشار اخبار نا دقیق بوده است. ولی عملا کوشید فعالیت خانواده ها را محدود کند. با این همه به یمن خیلی چیزها و از جمله نقد و تلاش ما این خط چندان پیش نرفت. صدای اعتراض خانواده ها و دانشجویان را که در روز های اول دستگیری ها بسیار رسا بود و خانواده ها فعالانه در صحنه بودند. اولی امروز آن فریاد زیاد شنیده نمی شود. چرا؟ سیاست وثیقه های جمهوری اسلامی آیا به کسانی بهانه نداد تا به جای تشویق خانواده ها و دانشجویان به اعتراض و رساندن صدایشان به گوش جامعه و جهان، به جای تشویق هر کسی به انتقاد از سرکوب و ایجاد فضای تعرضی به حکومت، خواهان خانه نشینی و سکوت خانواده ها بشوند که می تواتند نقشی اساسی در اعتراضات و برانگیختن جامعه در سطح جهانی داشته باشند؟ . این سیاست های به شدت مضر باید نقد و کنار زده شوند. بخشی از کارما این است. این بهترین دفاع از جریان چپ در دانشگاه و از جمله دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب است.
جریان چپ در دانشگاه بدون شک مثل هر جای دیگرجامعه، مثل کارگران، زنان و هر بخش دیگری که فعالیت می کند، در معرض کشاکش جریانات متفاوتی هستند که هرکدام می خواهند آنان را به سمت خود بکشند. بحث من اینجا اصلا تشکیلاتی نیست بلکه کاملا جنبشی ست. در عرصه جدال جنبش ها این بحث ها قطعا تاثیر تعیین کننده ایی بر بدنه جنبش و فعالین آنان دارد. باید هوشیارانه عمل کنیم و مواظب باشیم و با بحث و نقد بی تخفیف گرایشات غیر کارگری صحت و سلامت خطی و سیاست فعالین جنبش چپ که نقش تعیین کننده ایی در عمل دارند را حفظ کنیم.
سیاست ما در قبال چپ و اول مه چیست؟
در شرایط موجود و توازن قوای فعلی، با وجود سرکوب گسترده که بدون شک فاکتوری مهم است، با وجود وثیقه های سنگین برای دانشجویان آزاد شده، تنها راه مقابله با این شرایط تعرض و سازمان دادن مبارزه ای هرچه وسیع تر و گسترده تر است. البته باز هم مثل همیشه "نه نمیشه" ها را از هر سو می شنویم. همانطور که "سوسیالیسم زود است و نه نمیشه" ورد زبان و سیاست همیشگی تعدادی ست، در این شرایط هم شاهدشان از غیب رسیده و شرایط موجود را بهانه تکرار همان اوراد یاس آورشان کرده اند.
اما طبقه کارگر و جامعه به تجربه دریافته اند که پاسخ هر سرکوب و تهدید و فشاری از جانب جمهوری اسلامی را باید با همان زبانی داد که جمهوری اسلامی متوجه میشود. کارگر را به جرم برگزاری مراسم اول مه به زندان انداخته اند، شلاق زده و جریمه کرده اند و حتی ترور کرده اند. ولی این ها هیچ کدام باعث سکوت و ماتم گرفتن کارگران نشده اند، هیچ کدام باعث نشده اند که کارگران هقت تپه و پالایشگاه آبادان و کیان تایر به حالت دفاعی بروند هیچ کدام باعث نشده کارگران از طرح افزایش دستمزد و تهیه تومار برای آن و از سایر مطالبات خود دست بکشند. می دانند پاسخ تعرض جمهوی اسلامی سکوت و ماتم گرفتن برای کارگران شلاق خورده نیست.
در چنین شرایطی در دانشگاه هم با توجه و توازن قوا، با توجه به وضعیت دانشجویان و فعالین آنان و با توجه به شرایط امنیتی، تنها راه چاره ایجاد فضای اعتراض وسیع و در پناه آن تعرض به جمهوری اسلامی و طرح مطالبه دانشجویان برای آزادی دوستان شان است. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی دانشجویان و فعالین دانشجویی باید به دور از هر گونه ملاحظه تنگ نظرانه گروهی که متاثر از رفتارهای فرقه ایی است، با سازمان دادن وسیع ترین اعتراضات دانشجویان حول شعار های "آزادی و برابری" و "سوسیالیسم یا بربریت" و خواهان لغو آپارتاید جنسی شدن، یعنی کوتاه نیامدن از خواست های همیشگی و پایه ای دانشجویان، برای آزادی دانشجویان زندانی و برداشتن تهدید وثیقه از سر خانواده ها به میدان آمد.
اتفاقا اگر تمام مبارزه و مطالبه دانشجویان در اعتراضاتشان صرفا حول آزادی زندانیان باشد، این یعنی در لاک دفاعی رفتن. این همان چیزی ست که جمهوری اسلامی می خواهد و اتفاقا جریاناتی که در بالا از آن نام بردم در این دام افتاده اند، با این تفاوت که آنان حتی حول همین یک خواست هم نمی توانند بطور موثر اعتراض کنند چون افق و چهارچوبه محدودی دارند. فقط در یک فضای فعال و رزمنده میشود با موفقیت برای آزادی دانشجویان و علیه وثیقه و دادگاه و غیره جنگید.
جمهوری اسلامی می خواهد با دستگیری و وثیقه های سنگین مبارزه دانشجویان و کلا جامعه را از خواست اصلیش که آزادی و برابری ست عقب بزند و اگر نتواند آن را تماما سرکوب و تمام بکند، آن را فعلا متوجه زندانیان سیاسی و آزادی آنان بکند. شاید بگویید آزادی زندانیان سیاسی فعلا محور مبارزات باید باشد و جمهوری اسلامی را باید در این عرصه عقب زد. من هم موافقم ولی همان طور که تجربه نشان داده امر آزادی زندانی سیاسی اتفاقا بدون تعرض و طرح همه جانبه مطالباتی که اتفاقا همان دانشجویان به خاطرش به زندان افتاده اند امکان پذیر نیست. شاید بگویید "ای بابا با این وثیقه ها و فضای بی اعتمادی و .. کی حاضر است کاری کند؟" اتفاقا برای از از بین بردن همین فضای بی اعتمادی، برای مقالبه با سیاست وثیقه که باعث می شود زندانی و خانواده اش عملا خود را در زندان احساس کنند و برای کاهش هزینه و خطر باید متحدانه به میدان آمد. باید به میدان آمد ولی بی گدار به آب نزد. باید به میدان آمد و هوشیارانه و با توجه به توازن قوا و تجربه گذسته عمل کرد. همین شرایط لزوم اتحاد هر چه گسترده تر دانشجویان و اساسا چپ در دانشگاه را نشان می دهند. اتفاقا همین شرایط نشان می دهد برای به میدان آمدن و درست عمل کردن و به نتیجه رسیدن، نقد جریانات غیر کارگری با سیاست های ویرانگرش لازم است. همین شرایط نشان می دهد باید درست و هوشیارانه و تعرضی و متحدانه عمل کرد.
دانشجویان در آستانه اول مه شانس این را دارند که از این روز نیرو بگیرند و به سهم خود به آن نیرو بدهند. شانس این را دارند که با اتکا و قدرت گرفتن از این روز و اعتراضات طبقه کارگر که از مطالباتش کوتاه نمی آید، از مطالباتشان کوتاه نیایند و برای قدرتمند تر کردن آن و برای "آزادی و برابری" که فوری ترین و اولین ترجمه اش آزادی دانشجویان زندانی و همه زندانیان سیاسی ست به میدان بیایند. سیاست ما اتحاد همه نیروهای آزادی خواه و برابری طلب و سوسیالیست و چپ برای رسیدن به این امر است، نقد ما به جریاناتی است که در عملا با رواج سیاست های پاسیفیستی و شعارهای منفعلامه و یا دامن زدن به فرقه گرایی در مقابل سوسیالیسم یا بربریت ایستاده اند.
قطعا چگونگی برگزاری و شرکت در مراسم ها و حتی سازمان دادن آن در دانشگاه کار فعالین در صحنه است. حضور تک تک ما و به خصوص خانواده دانشجویان زندانی و همه زندانیان سیاسی در این روز و مراسم هایش برای پیش برد امر آزادی زندانیان سیاسی و دانشجویان زندانی و مبارزه با سیاست وثیقه تعیین کنند و مهم است. باید ملاحظات تنگ نظرانه و در بسیاری از موارد از سر نا آگاهی و هیستریک و گاه مغرضانه را کنار گذاشت و برای آزادی دانشجویان زندانی و برچیدن کل بساط سرکوب و ستم جمهوری اسلامی و سرمایه داری به میدان آمد.

Wednesday, April 02, 2008

دانشگاه، چپ، اول مه 87

مصطفی صابر

اول ماه مه دارد نزدیک میشود. در بین کارگران جنب و جوش برای برپایی اول مه شروع شده است. با توجه به اوضاع سیاسی و موقعیت شکننده جمهوری اسلامی در برابر اعتراضات جامعه، با توجه به اعتصابات و تحرک گسترده کارگری و با توجه به حمایت بین المللی و وزن سیاسی که جنبش کارگری ایران پیدا کرده است، اول ماه مه امسال بیش از پیش حائز اهمیت خواهد شد و میتواند به یک نقطه تلاقی سیاسی مهم تبدیل شود. اینجا قصد نیست به اول مه بطور کلی بپردازیم، سوالی که اینجا میکوشیم در خطوط کلی به آن پاسخ دهیم این است: نقش دانشگاه و اعتراضات دانشجویی در اول مه امسال چه باید باشد؟
در سالهای اخیر دانشگاه، و بویژه به ابتکار دانشجویان چپ، به دو طریق در اول مه فعالتر بوده است. اول شرکت در اجتماعات و تظاهرات های کارگران در خارج دانشگاه، دوم از طریق برپایی مراسم ها و اجتماعات و تظاهرات ویژه اول مه در محیط دانشگاه. این دو وجه طبعا بهم مرتبط اند و یکی دیگری را تقویت میکند. امسال هم میتوان و باید در هردو این وجوه فعال بود. طبعا امسال هم دانشجویان چپ نقش محوری در تحرک و تدارک و برگزاری برای اول مه خواهند داشت.
اینجاست که ناگزیر صحبت در باره اول مه و نقش دانشگاه، به موقعیت چپ در دانشگاه کشیده میشود. اما وضعیت چپ در دانشگاه چگونه است؟

در نگاه اول فورا متوجه درجه ای از احتیاط و کم تحرکی در بین فعالین شناخته شده چپ میشویم. این به یک معنی طبیعی است. همه از دستگیری های وسیع بعد از 13 آذر خبر داریم. رژیم اسلامی حمله وسیع و وحشیانه ای به فعالین چپ در دانشگاه آورد تا نه فقط دانشگاه که مگر جامعه را مرعوب و کنترل کند. حمله به چپ در دانشگاه - که بطور هماهنگ و از پیش تدارک شده ای توسط وزارت اطلاعات و مکمل هایش (مثل برادران لیبرال) در دانشگاه پیش برده شد- در کنار اعدام ها در خیابان، حمله وسیع به زنان به بهانه بدحجابی، شلاق زدن کارگران، سنگسار و از برج به پایین پرت کردن و غیره، قلم مهمی در نسخه حفظ حکومت اسلامی بر اریکه لرزان قدرت بود. اما این حمله وحشیانه و بعد وثیقه های سنگین، شکنجه ها و شایعه مصاحبه ها و تلاش برای ایجاد فضای بی اعتمادی و روحیه انفعالی در بین فعالین چپ - که اینهم بطور سیستماتیک توسط وزارت اطلاعات و مکمل های سیاسی اش طراحی شد- فقط یک فاکتور است. وضعیت چپ در دانشگاه با این یک فاکتور به تنهایی قابل توضیح نیست. نه فقط این، که این فاکتور گذرا و مقطعی و بسرعت زایل شونده است.
فاکتور مهم تر، و در درازمدت بسیار تاثیر گذارتر، این است که همین تظاهرات های حول و حوش 16 آذر امسال و وقایع بعد از آن چپ را در دانشگاه و سطح جامعه و در سطح بین المللی در ابعادی بمراتب گسترده تر مطرح کرد. و همین نقطه قدرت چپ باید نقطه شروع قرار گیرد. بگذارید شاخص های این موقعیت بمراتب قوی تر چپ در دانشگاه را بطور خلاصه اشاره کنیم:

- تظاهرات و اجتماعات 16 آذر امسال بسیار وسیعتر و سراسری تر از هر سال دیگر بود. تقریبا در تمام دانشگاه های مهم کشور دانشجویان با شعار های چپ و سوسیالیستی به میدان آمدند. تظاهرات و اجتماعات امسال در همه جا پرجمعیت تر و رادیکالتر از گذشته بود. تحرک سیاسی دانشجویان بطور کلی و بخصوص با تمایل و مطالبات چپ امسال قوی تر از همیشه بود. این در حالی بود که راست تحت لوای "لیبرال" و "تحکیم" با پشتیبانی صدای آمریکا تدارک زیادی برای قبضه کردن اوضاع بخرج داده بود و آشکارا ناکام ماند. رژیم هم در سطوح مختلف و با انواع ارگانهای امنیتی و پلیسی اش تدارک زیادی دیده بود و برای مثال با تمام قوا سعی کرد جلوی تظاهرات 13 آذر را بگیرد و نتوانست. آن نیروی وسیعی که در اجتماعات و تظاهرات های متعدد 16 آذر در سراسر کشور به میدان آمد همچنان در دانشگاه هست و آماده اعتراض است. فروکش نکرده و روبه افول نرفته بلکه برعکس به اعتقاد من وسیع تر و رادیکال تر هم شده است. وقایع بعدی، چه تظاهرات های چند روزه کوی دانشگاه تهران، چه وقایع شاهرود و بستن خیابانها و چه اعتراضات وسیع و ادامه دار دانشجویان شیراز همه نشان داد که آنهمه سرکوب و حمله به دانشجویان چپ و فعالین سیاسی چپ در دانشگاه نتوانسته است بدنه توده ای چپ و توده وسیع و معترض دانشجو را مرعوب کند و به عقب براند. این بدنه توده ای و چپ کما فی السابق و چه بسی مصمم تر آماده تحرک سیاسی و اعتراض به کل اوضاع موجود است.

- بعد از 16 آذر، چپ در دانشگاه اتوریته و هژمونی سیاسی اش را بطور بی چون و چرایی تثبیت کرد. علیرغم تلاش های فرقه ای و محدود نگرانه کسانی که کوشیدند شعارهای راست (نظیر "نه جنگ" که شکل دیگری از شعارهای دوم خردادی های خارج حکومت مثل "صلح و دمکراسی" شیرین عبادی بود) را در بین دانشجویان ببرند، علیرغم اینکه سعی کردند دانشجویان چپ و آزادیخواه و برابری طلب در دانشگاه را با مارک نوع توده ای و "علیه سلطه اجنبی بودن" و "ضد جنگ" بودن تعریف کنند، تا آنجا که به جامعه برمیگردد، تا آنجا که به توده دانشجو بر میگردد، چپ با شعار آزادی و برابری، با شعار مرگ بر دیکتاتور، با شعار "آزادی برابری هویت انسانی" و "لغو تبعیض جنسیتی" و نظیر اینها میخ خود را محکم تر از همیشه کوبید. بطریق اولی معلوم شد که معاندین و رقبای راست آن در حیطه دانشگاه (نظیر "بردران لیبرال") چطور فرسنگها عقب ترند و انکار ناپذیر تر از همیشه ثابت شد که دانشگاه در ایران چپ است. آنهم چپی سرنگون طلب، سوسیالیست و متاثر از جنبش کمونیسم کارگری. نه چپی "ضد امپریالیست" و توده ای مسلک و دوم خردادی!

- اعتراضات دانشجویی در ایران امسال بعد از سالها ابعاد وسیع و بین المللی بی سابقه ای یافت. "تظاهرات مارکسیستها در دانشگاه تهران" فیلم اش به تمام رسانه های جهانی رفت. نام دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب در همه جا آمد و حمایت وسیع بین المللی و اعتراض به دستگیری دانشجویان چپ از مرز نهادهایی نظیر امنستی عبور کرد و به اتحادیه های کارگری و افکار عمومی مردم غرب رسید. این پیشروی بسیار مهمی بود که بلافاصله بازتابی در اوضاع سیاسی ایران پیدا کرد. تلاش های رسانه هایی چون صدای آمریکا و بی بی سی برای مقابله با "شبح لنین" و مطرح کردن یک "جنبش پرو دمکراسی" و "لیبرال" در دانشگاه نقش بر آب شد. همه در دنیا مجبور شدند اذعان کنند که دانشگاه در ایران بشدت متاثر از "مارکسیست ها" است.

- اتفاق مهم دیگری که بعد از دستگیری های دانشجویان چپ در خارج از کشور رخ داد و حائز اهمیت سیاسی زیادی است، راه افتادن یک جنبش وسیع و نسبتا توده ای در حمایت از دانشجویان زندانی و مطالبه آزادی فوری همه زندانیان سیاسی بود. هفته شب همبستگی با دانشجویان و زندانیان سیاسی با شرکت هنرمندان و خوانندگان سرشناس در واقع شروع یک مرحله تازه در فضای اپوزیسیون خارج کشور بود. همانطور که تظاهرات ها و وقایع حول 16 آذر اتوریته و هژمونی چپ در دانشگاه و در فضای سیاسی جامعه را بیش از پیش تثبیت کرد، شب های همبستگی و حمایت از دانشجویان فضای جامعه ایرانیان خارج از کشور را بیش از پیش و بطور عملی و غیر قابل انکار به چپ چرخاند. و این طبعا ما به ازای داخلی پیدا کرد: پیشروی بازهم بیشتر چپ.

اگر همه این را کنار هم بگذاریم بخوبی روشن میشود که سرکوب و اختناق، زندانها و وثیقه های سنگین و دامن زدن به فضای رعب و بی اعتمادی، چگونه فاکتور زوال یابنده اوضاع در دانشگاه است. برعکس، آنچه که با قدرت و استحکام آنجا دارد کارش را میکند، پیشروی چپ و شکل گیری زمینه های اعتراضات بازهم قدرتمند تر و رادیکالتر در دانشگاه است.
اما اشتباه است اگر تاثیر بلافصل و اثرات کوتاه مدت فاکتور فضای سرکوب و رعب را دستکم گرفت. این فاکتور همین الان و بطور بلافصل تعیین کننده است، ولو آنکه رو به زوال باشد. نمی توان آنرا برای تغییر فوری اوضاع فعلی به حساب نیاورد و یا دست کم گرفت. اما در عین حال نباید آنرا بیش از حد بزرگ کرد. داشتن ارزیابی صحیح از کل اوضاع و دیدن موقعیت مستحکم چپ و جنبش اعتراضی چپ در دانشگاه طبعا کمک میکند که فاکتور رعب و احتیاط ناشی از دستگیری ها را هرچه زودتر خنثی کرد. در رابطه با خنثی کردن این فاکتور و مقابله با آن باید جداگانه و در فرصتی دیگر مفصل بحث کنیم. اینجا میخواستیم به نقش دانشگاه و جنبش دانشجویی در اول مه امسال بپردازیم. اما معلوم شد که در عین حال میتوانیم بگویم نقش اول مه در دانشگاه و جنبش دانشجویی چیست!؟ در واقع مساله فقط این نیست که دانشگاه و جنبش اعتراضی دانشجویان چه نقشی در اول مه دارد، بلکه همینطور مساله این است که روز جهانی کارگر، روز اعتراض و نمایش قدرت کارگران چگونه میتواند به کمک دانشجویان بیاید در شکستن فضای فعلی بسیار موثر باشد.

باید این فرصت را دید و با قدرت و شور زیاد به استقبال اول مه رفت. باید به این دقت کرد که اول مه، روز جهانی کارگر، صرفا به چپ های دانشگاه مربوط نیست. باید توده دانشجو را متوجه اول مه و اهمیت این حرکت جهانی طبقه کارگر و نقش رهایی بخش طبقه کارگر و انقلاب کارگری کرد. به نظر من جا دارد که امسال چپ در دانشگاه حول مطرح کردن وسیع تر اول مه تکانی جدی به خودش بدهد و این فضای امنیتی که اکنون بدرجه ای بر دانشگاه حاکم شده است را بشکند. این ممکن است و بیش از همه حزب ما و سازمان جوانان کمونیست موظف است در این زمینه فعالانه دخالت کند. اما همینجا به سهم خودم همه دانشجویان چپ، همه فعالین و تشکل های رادیکال و آزادیخواه دانشگاه را فرامیخوانم که حول ایده برپایی هرچه وسیعتر و گسترده تر اول مه به تحرک وسیع و گسترده ای دست بزنند. میدانم که در بین چپ ها اختلافات هست، اما اجازه ندهیم این اختلافات شکل فرقه ای و کوته نظرانه ای به خود بگیرد. این اختلافات هرچه باشد در عین حال فکر کنم همه در این توافق داشته باشیم که اول مه روز جهانی کارگر و محور اصلی چپ و آزادیخواهی و برابری طلبی و جنبش سوسیالیستی است. باید حول همین با تمام قوا برای اول مه متحد شد و به حرکت درآمد. در عین حال همانطور که ابتدا اشاره شد با توجه به اعتراضات و اعتصابات تعطیل ناپذیر کارگران، با توجه به حمایت بین المللی از کارگران ایران، با توجه به اینکه وزن سیاسی جنبش کارگری در معادلات سیاسی بالا رفته و توجه افکار عمومی بیش از بیش به مبارزات و نقش کارگران و به رهبران آنها جلب شده است، فرصتی است تا حمایت وسیع و توده ای به اول مه جلب کرد. از آنسو چپ در دانشگاه با تلاش برای توده ای کردن مراسم های اول مه در عین حال خود میتواند گامی به جلو بردارد. از پیش میتوان مطمئن بود که چنین گامی از سوی دانشجویان در دانشگاه با استقبال گرم کارگران و کل جامعه روبرو خواهد شد. بنا بر این به نظر من شعار روز در دانشگاه این است: پیش بسوی برگزاری هرچه گسترده تر اول مه! پیش بسوی شرکت و دخالت هرچه وسیع تر دانشجویان در اول مه 87!

طبعا و باید این بحث را در سطوح مشخصتر عملی ادامه داد و در مورد شعارها و مطالبات اول مه امسال صحبت کرد. اما فعلا قصد این بود که لااقل چهارچوب اصلی بحث و جهت گیری کلی را مطرح کنیم و از همه شما دعوت کنیم که در تکمیل و تدقیق این بحث دخالت کنید.