Wednesday, April 02, 2008

دانشگاه، چپ، اول مه 87

مصطفی صابر

اول ماه مه دارد نزدیک میشود. در بین کارگران جنب و جوش برای برپایی اول مه شروع شده است. با توجه به اوضاع سیاسی و موقعیت شکننده جمهوری اسلامی در برابر اعتراضات جامعه، با توجه به اعتصابات و تحرک گسترده کارگری و با توجه به حمایت بین المللی و وزن سیاسی که جنبش کارگری ایران پیدا کرده است، اول ماه مه امسال بیش از پیش حائز اهمیت خواهد شد و میتواند به یک نقطه تلاقی سیاسی مهم تبدیل شود. اینجا قصد نیست به اول مه بطور کلی بپردازیم، سوالی که اینجا میکوشیم در خطوط کلی به آن پاسخ دهیم این است: نقش دانشگاه و اعتراضات دانشجویی در اول مه امسال چه باید باشد؟
در سالهای اخیر دانشگاه، و بویژه به ابتکار دانشجویان چپ، به دو طریق در اول مه فعالتر بوده است. اول شرکت در اجتماعات و تظاهرات های کارگران در خارج دانشگاه، دوم از طریق برپایی مراسم ها و اجتماعات و تظاهرات ویژه اول مه در محیط دانشگاه. این دو وجه طبعا بهم مرتبط اند و یکی دیگری را تقویت میکند. امسال هم میتوان و باید در هردو این وجوه فعال بود. طبعا امسال هم دانشجویان چپ نقش محوری در تحرک و تدارک و برگزاری برای اول مه خواهند داشت.
اینجاست که ناگزیر صحبت در باره اول مه و نقش دانشگاه، به موقعیت چپ در دانشگاه کشیده میشود. اما وضعیت چپ در دانشگاه چگونه است؟

در نگاه اول فورا متوجه درجه ای از احتیاط و کم تحرکی در بین فعالین شناخته شده چپ میشویم. این به یک معنی طبیعی است. همه از دستگیری های وسیع بعد از 13 آذر خبر داریم. رژیم اسلامی حمله وسیع و وحشیانه ای به فعالین چپ در دانشگاه آورد تا نه فقط دانشگاه که مگر جامعه را مرعوب و کنترل کند. حمله به چپ در دانشگاه - که بطور هماهنگ و از پیش تدارک شده ای توسط وزارت اطلاعات و مکمل هایش (مثل برادران لیبرال) در دانشگاه پیش برده شد- در کنار اعدام ها در خیابان، حمله وسیع به زنان به بهانه بدحجابی، شلاق زدن کارگران، سنگسار و از برج به پایین پرت کردن و غیره، قلم مهمی در نسخه حفظ حکومت اسلامی بر اریکه لرزان قدرت بود. اما این حمله وحشیانه و بعد وثیقه های سنگین، شکنجه ها و شایعه مصاحبه ها و تلاش برای ایجاد فضای بی اعتمادی و روحیه انفعالی در بین فعالین چپ - که اینهم بطور سیستماتیک توسط وزارت اطلاعات و مکمل های سیاسی اش طراحی شد- فقط یک فاکتور است. وضعیت چپ در دانشگاه با این یک فاکتور به تنهایی قابل توضیح نیست. نه فقط این، که این فاکتور گذرا و مقطعی و بسرعت زایل شونده است.
فاکتور مهم تر، و در درازمدت بسیار تاثیر گذارتر، این است که همین تظاهرات های حول و حوش 16 آذر امسال و وقایع بعد از آن چپ را در دانشگاه و سطح جامعه و در سطح بین المللی در ابعادی بمراتب گسترده تر مطرح کرد. و همین نقطه قدرت چپ باید نقطه شروع قرار گیرد. بگذارید شاخص های این موقعیت بمراتب قوی تر چپ در دانشگاه را بطور خلاصه اشاره کنیم:

- تظاهرات و اجتماعات 16 آذر امسال بسیار وسیعتر و سراسری تر از هر سال دیگر بود. تقریبا در تمام دانشگاه های مهم کشور دانشجویان با شعار های چپ و سوسیالیستی به میدان آمدند. تظاهرات و اجتماعات امسال در همه جا پرجمعیت تر و رادیکالتر از گذشته بود. تحرک سیاسی دانشجویان بطور کلی و بخصوص با تمایل و مطالبات چپ امسال قوی تر از همیشه بود. این در حالی بود که راست تحت لوای "لیبرال" و "تحکیم" با پشتیبانی صدای آمریکا تدارک زیادی برای قبضه کردن اوضاع بخرج داده بود و آشکارا ناکام ماند. رژیم هم در سطوح مختلف و با انواع ارگانهای امنیتی و پلیسی اش تدارک زیادی دیده بود و برای مثال با تمام قوا سعی کرد جلوی تظاهرات 13 آذر را بگیرد و نتوانست. آن نیروی وسیعی که در اجتماعات و تظاهرات های متعدد 16 آذر در سراسر کشور به میدان آمد همچنان در دانشگاه هست و آماده اعتراض است. فروکش نکرده و روبه افول نرفته بلکه برعکس به اعتقاد من وسیع تر و رادیکال تر هم شده است. وقایع بعدی، چه تظاهرات های چند روزه کوی دانشگاه تهران، چه وقایع شاهرود و بستن خیابانها و چه اعتراضات وسیع و ادامه دار دانشجویان شیراز همه نشان داد که آنهمه سرکوب و حمله به دانشجویان چپ و فعالین سیاسی چپ در دانشگاه نتوانسته است بدنه توده ای چپ و توده وسیع و معترض دانشجو را مرعوب کند و به عقب براند. این بدنه توده ای و چپ کما فی السابق و چه بسی مصمم تر آماده تحرک سیاسی و اعتراض به کل اوضاع موجود است.

- بعد از 16 آذر، چپ در دانشگاه اتوریته و هژمونی سیاسی اش را بطور بی چون و چرایی تثبیت کرد. علیرغم تلاش های فرقه ای و محدود نگرانه کسانی که کوشیدند شعارهای راست (نظیر "نه جنگ" که شکل دیگری از شعارهای دوم خردادی های خارج حکومت مثل "صلح و دمکراسی" شیرین عبادی بود) را در بین دانشجویان ببرند، علیرغم اینکه سعی کردند دانشجویان چپ و آزادیخواه و برابری طلب در دانشگاه را با مارک نوع توده ای و "علیه سلطه اجنبی بودن" و "ضد جنگ" بودن تعریف کنند، تا آنجا که به جامعه برمیگردد، تا آنجا که به توده دانشجو بر میگردد، چپ با شعار آزادی و برابری، با شعار مرگ بر دیکتاتور، با شعار "آزادی برابری هویت انسانی" و "لغو تبعیض جنسیتی" و نظیر اینها میخ خود را محکم تر از همیشه کوبید. بطریق اولی معلوم شد که معاندین و رقبای راست آن در حیطه دانشگاه (نظیر "بردران لیبرال") چطور فرسنگها عقب ترند و انکار ناپذیر تر از همیشه ثابت شد که دانشگاه در ایران چپ است. آنهم چپی سرنگون طلب، سوسیالیست و متاثر از جنبش کمونیسم کارگری. نه چپی "ضد امپریالیست" و توده ای مسلک و دوم خردادی!

- اعتراضات دانشجویی در ایران امسال بعد از سالها ابعاد وسیع و بین المللی بی سابقه ای یافت. "تظاهرات مارکسیستها در دانشگاه تهران" فیلم اش به تمام رسانه های جهانی رفت. نام دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب در همه جا آمد و حمایت وسیع بین المللی و اعتراض به دستگیری دانشجویان چپ از مرز نهادهایی نظیر امنستی عبور کرد و به اتحادیه های کارگری و افکار عمومی مردم غرب رسید. این پیشروی بسیار مهمی بود که بلافاصله بازتابی در اوضاع سیاسی ایران پیدا کرد. تلاش های رسانه هایی چون صدای آمریکا و بی بی سی برای مقابله با "شبح لنین" و مطرح کردن یک "جنبش پرو دمکراسی" و "لیبرال" در دانشگاه نقش بر آب شد. همه در دنیا مجبور شدند اذعان کنند که دانشگاه در ایران بشدت متاثر از "مارکسیست ها" است.

- اتفاق مهم دیگری که بعد از دستگیری های دانشجویان چپ در خارج از کشور رخ داد و حائز اهمیت سیاسی زیادی است، راه افتادن یک جنبش وسیع و نسبتا توده ای در حمایت از دانشجویان زندانی و مطالبه آزادی فوری همه زندانیان سیاسی بود. هفته شب همبستگی با دانشجویان و زندانیان سیاسی با شرکت هنرمندان و خوانندگان سرشناس در واقع شروع یک مرحله تازه در فضای اپوزیسیون خارج کشور بود. همانطور که تظاهرات ها و وقایع حول 16 آذر اتوریته و هژمونی چپ در دانشگاه و در فضای سیاسی جامعه را بیش از پیش تثبیت کرد، شب های همبستگی و حمایت از دانشجویان فضای جامعه ایرانیان خارج از کشور را بیش از پیش و بطور عملی و غیر قابل انکار به چپ چرخاند. و این طبعا ما به ازای داخلی پیدا کرد: پیشروی بازهم بیشتر چپ.

اگر همه این را کنار هم بگذاریم بخوبی روشن میشود که سرکوب و اختناق، زندانها و وثیقه های سنگین و دامن زدن به فضای رعب و بی اعتمادی، چگونه فاکتور زوال یابنده اوضاع در دانشگاه است. برعکس، آنچه که با قدرت و استحکام آنجا دارد کارش را میکند، پیشروی چپ و شکل گیری زمینه های اعتراضات بازهم قدرتمند تر و رادیکالتر در دانشگاه است.
اما اشتباه است اگر تاثیر بلافصل و اثرات کوتاه مدت فاکتور فضای سرکوب و رعب را دستکم گرفت. این فاکتور همین الان و بطور بلافصل تعیین کننده است، ولو آنکه رو به زوال باشد. نمی توان آنرا برای تغییر فوری اوضاع فعلی به حساب نیاورد و یا دست کم گرفت. اما در عین حال نباید آنرا بیش از حد بزرگ کرد. داشتن ارزیابی صحیح از کل اوضاع و دیدن موقعیت مستحکم چپ و جنبش اعتراضی چپ در دانشگاه طبعا کمک میکند که فاکتور رعب و احتیاط ناشی از دستگیری ها را هرچه زودتر خنثی کرد. در رابطه با خنثی کردن این فاکتور و مقابله با آن باید جداگانه و در فرصتی دیگر مفصل بحث کنیم. اینجا میخواستیم به نقش دانشگاه و جنبش دانشجویی در اول مه امسال بپردازیم. اما معلوم شد که در عین حال میتوانیم بگویم نقش اول مه در دانشگاه و جنبش دانشجویی چیست!؟ در واقع مساله فقط این نیست که دانشگاه و جنبش اعتراضی دانشجویان چه نقشی در اول مه دارد، بلکه همینطور مساله این است که روز جهانی کارگر، روز اعتراض و نمایش قدرت کارگران چگونه میتواند به کمک دانشجویان بیاید در شکستن فضای فعلی بسیار موثر باشد.

باید این فرصت را دید و با قدرت و شور زیاد به استقبال اول مه رفت. باید به این دقت کرد که اول مه، روز جهانی کارگر، صرفا به چپ های دانشگاه مربوط نیست. باید توده دانشجو را متوجه اول مه و اهمیت این حرکت جهانی طبقه کارگر و نقش رهایی بخش طبقه کارگر و انقلاب کارگری کرد. به نظر من جا دارد که امسال چپ در دانشگاه حول مطرح کردن وسیع تر اول مه تکانی جدی به خودش بدهد و این فضای امنیتی که اکنون بدرجه ای بر دانشگاه حاکم شده است را بشکند. این ممکن است و بیش از همه حزب ما و سازمان جوانان کمونیست موظف است در این زمینه فعالانه دخالت کند. اما همینجا به سهم خودم همه دانشجویان چپ، همه فعالین و تشکل های رادیکال و آزادیخواه دانشگاه را فرامیخوانم که حول ایده برپایی هرچه وسیعتر و گسترده تر اول مه به تحرک وسیع و گسترده ای دست بزنند. میدانم که در بین چپ ها اختلافات هست، اما اجازه ندهیم این اختلافات شکل فرقه ای و کوته نظرانه ای به خود بگیرد. این اختلافات هرچه باشد در عین حال فکر کنم همه در این توافق داشته باشیم که اول مه روز جهانی کارگر و محور اصلی چپ و آزادیخواهی و برابری طلبی و جنبش سوسیالیستی است. باید حول همین با تمام قوا برای اول مه متحد شد و به حرکت درآمد. در عین حال همانطور که ابتدا اشاره شد با توجه به اعتراضات و اعتصابات تعطیل ناپذیر کارگران، با توجه به حمایت بین المللی از کارگران ایران، با توجه به اینکه وزن سیاسی جنبش کارگری در معادلات سیاسی بالا رفته و توجه افکار عمومی بیش از بیش به مبارزات و نقش کارگران و به رهبران آنها جلب شده است، فرصتی است تا حمایت وسیع و توده ای به اول مه جلب کرد. از آنسو چپ در دانشگاه با تلاش برای توده ای کردن مراسم های اول مه در عین حال خود میتواند گامی به جلو بردارد. از پیش میتوان مطمئن بود که چنین گامی از سوی دانشجویان در دانشگاه با استقبال گرم کارگران و کل جامعه روبرو خواهد شد. بنا بر این به نظر من شعار روز در دانشگاه این است: پیش بسوی برگزاری هرچه گسترده تر اول مه! پیش بسوی شرکت و دخالت هرچه وسیع تر دانشجویان در اول مه 87!

طبعا و باید این بحث را در سطوح مشخصتر عملی ادامه داد و در مورد شعارها و مطالبات اول مه امسال صحبت کرد. اما فعلا قصد این بود که لااقل چهارچوب اصلی بحث و جهت گیری کلی را مطرح کنیم و از همه شما دعوت کنیم که در تکمیل و تدقیق این بحث دخالت کنید.

No comments: