Wednesday, October 03, 2007

احمدی نژاد و مادر من!

کامران روشن- اصفهان

عجیب نیست؟ اجازه دادند که احمدی نژاد، حرفهایش را بزند. وقتی که در ایران کسی پای صحبتهای این جنایتکار نمینشیند، او را بردند که حرفهایش را در بوق کنند. تا با توجیهات و دروغهایش، خود را تبرئه کند و جنایاتش را پنهان سازد. آمریکا همین را میخواهد. برای آنها، اعتبار دروغهای یک جنایتکار از واقعیات جامعه ی ایران با ارزش تر است. کاری با واقعیت ندارند. تخصصشان در کتمان حقیقت است. احمدی نژاد رفت و حرفهایش را زد، آنها نیز دروغهای او را توی بوق میکنند و کل این بازی، همین است. این یعنی که آمریکا، هیچ مشکل اساسی با جمهوری اسلامی ندارد. خودشان سر کارش آورند و فعلا هم به آن نیاز دارند و حفظش میکنند. فقط کافیست که جمهوری اسلامی، گردن کلفتی نکند، کمی بیشتر با آنها راه بیاید.
آنها خواستند، احمدی نژاد که هیچ کس در ایران قبولش ندارد را مطرح کنند. بزرگش کنند. او نیز همین را میخواهد که سر و صدا و جنجال راه بیاندازد و واقعیات را طور دیگری، جلوه دهد. اگر قرار بود، حرف احمدی نژاد را باور نکنند که اصلا نیازی به شنیدن صحبتهایش نداشتند. آنها میخواهند موضع مخالف کل مردم دنیا را نسبت به احمدی نژاد و جمهوری اسلامی، تغییر دهند. کور خوانده اند. ما مردم ایران که بزرگترین شاهد این جنایات هستیم و با این فریبها و دروغها از میدان اعتراض و مبارزه کنار نمیرویم. مردم میدانند جریان چیست. با یک نگاه به مادر من که هنگام سخنرانی احمدی نژاد در آمریکا، پای تلویزیون نشسته بود و فحش میداد، همه چیز دستگیرمان میشود. امروز همه ی مردم اینچنین بودند با چهره های عصبی و عاصی پای تلویزیونها و همراه بحثهای داغ سیاسی که چه بوی امید بخشی دارند. بوی به چپ چرخیدن جامعه، نشانگر اینکه دیگر مردم هیچ فریبی را باور نمیکنند. کار جمهوری اسلامی با همه ی نقشه های رنگارنگش، تمام است.
از طرفی تلویزیون voa همراه با کارمندانش به عنوان کارشناسان دلسوز و به ظاهر خوش قلب حقوق بشر، بی وقفه برای ایجاد تردید در اذهان مردم، نسبت به جنایات احمدی نژاد و جمهوری اسلامی، تلاش میکنند. نمیتوانند که بگویند هیچ جنایتی در کار نیست ولی با دیده ی شک به این جنایات مینگرند و آنها را تخفیف میدهند. اعتقاد دارند که باید حرفهای "پرزیدنت احمدی نژاد" را هم شنید و نباید زود قضاوت کرد از آن طرف هم یک کارشناس سانتی مانتال حقوق بشر میاورند که در دفاع از مردم ایران میگوید: آمار افسردگی در ایران بالا رفته! حتما بعدش هم کلی دلش برای ما میسوزد و در دلش میگوید آخِی گناه دارند. چرا نمیگوید آمار اعدام و جنایت در ایران رتبه ی اول را دارد؟ چرا از وضع فاجعه آمیز اقتصادی مردم، از آماراعتیاد جوانان، از پروژه های جنایتکارانه ی هر روزه ی جمهوری اسلامی در جهت عقب راندن مردم، هیچ نمیگوید؟ ما به این دلسوزیها نیاز نداریم. ما به یک مبارزه ی همه جانبه احتیاج داریم. دولت آمریکا با تلویزیون دروغگو و کارشناسان بورژوا مسلکش به درد ما نمیخورند.
باید به یک حزب مبارز و پیشرو بپیوندیم. حزبی که به هیچ وجه، کوتاه نیاید. حزبی که موضعش مشخص است و حرفش را شفاف و روشن بیان کرده. حزبی که همه ی جنایتکاران رنگارنگ جمهوری اسلامی را با یک چوب رانده و با هیچ رفرم و اصلاحی در این نظام، سر سازش ندارد. حرفش براندازی است، براندازی کل این سیستم بدون کوچکترین سازشی.
حزب کمونیسم کارگری از ابتدا مبارزه و اعتراض مردمی را بیدار کرد و پا به پای آن، پیش میرود. هر کس که اعتراضات اخیر را در جامعه پیگیری کرده باشد میتواند اثر رهبری حزب کمونیسم کارگری را ببیند. تنها راه پیروزی هر چه سریعتر و قطعی تر مردم، پیوستن به این حزب است. مردم ایران در حال حاضر علیرغم سانسورهای شدید جمهوری اسلامی در وضعیت آگاهی سیاسی مطلوبی هستند. جمهوری اسلامی نیز شدیدا ضعیف شده همه ی ابزارهایش را تست کرده و دیگر هیچ دستاویزی ندارد. فقط فشار را بیشتر میکند و مردم خشمگین تر میشوند. حالا زمان انتخاب و عمل است. و بهترین انتخاب برای مردم، انتخاب هر چه سریعتر حزب کمونیست کارگریست که عملی ترین سیستم را در جهت تغییر کل این دنیای وارونه در دست دارد. با یک مبارزه ی سازمان یافته در کمترین زمان میتوان جمهوری اسلامی را سرنگون کرد. همه ی مردم باید در این راه همراه با حزب کمونیست کارگری تلاش کنند. ما میتوانیم از همین امروز در جهت ساختن یک جامعه ی انسانی و مطلوب قدم برداریم.


No comments: