Tuesday, October 30, 2007

چپ در دانشگاه: مهمترین وظایف


گفتگوی کیوان جاوید و مصطفی صابر

(یک توضیح: این گفتگو چند روز پیش طی برنامه تلویزیون انترناسیونال صورت گرفت و الیا تابش عزیز زحمت پیاده کردن آنرا کشید و فکر کردیم برای شروع یک بحث خوب است که چاپ کنیم. متن حالت محاوره و شفاهی خود را حفظ کرده و تنها ادیت مختصری صورت گرفته است. هرچند هنوز خیلی جای بحث هست، هرچند برخی فرمولبندی ها خیلی دقیق نیست اما کل موضوع روشن است. موضوع این گفتگو البته تازه نیست. قبلا بارها در این نشریه (مثلا در طی بحث های سال گذشته در همین موقعه و تحت نام "16 آذر از نوع دیگر") در باره آن مفصل صحبت کرده ایم. ولی اکنون لازم است با تحولات و پیشروی هایی که چپ در دانشگاه داشته است مجددا به آن بپردازیم. بازهم تاکید میکنیم که این گفتگو تنها برای شروع بحث جامع تر میتواند مفید باشد. اینجا در خطوط کلی به مهمترین وظایف نظری و عملی که اکنون چپ در دانشگاه در پیش رو دارد پرداخته ایم. امیدواریم که دوستان دانشجو و سایر صاحب نظران در این بحث شرکت کنند و این بحث را همه جانبه تر طرح کنیم. جوانان کمونیست)

کیوان جاوید : موقعیت دانشگاه امروز رو نگاه میکنیم و موقعیت چپ و راست در دانشگاه و جریاناتی که در دانشگاه فعالند و یا میخواهند از دانشگاه به نفع خودشون ، به نفع جنبششون و به نفع طبقه خودشان از آن استفاده کنند . همچنین اینکه چه تاثیری میتونیم روی دانشگاه و مبارزاتش بذاریم که این مبارزات هر چه بیشتر در جهت مقابله با جمهوری اسلامی باشه . مصطفی صابر خوش اومدید به برنامه ما .

مصطفی صابر : خیلی متشکرم . با سلام شما و بینندگان عزیز.

ک.ج : سوالم این هست که فضای دانشگاه را امروز چطور میبینید؟ ما از دانشگاه خبرهایی داریم و اتفاقاتی در جریان است . آیا این اتفاقات محدود به دانشگاه تهران است؟

م.ص : نه، فقط مربوط به دانشگاهه تهران نیست. ما کلا با یک فضای سیاسی فعال در دانشگاهها روبرو هستیم. جاهای دیگه هم اعتراضات و سرو صداهایی هست. برای مثال همین چند روز پیش در دانشگاه شاهرود بچه ها جمع شده بودند و تریبون آزاد داشتند و اعتراض داشتند به این حکم اخیری که علیه دانشجوهای پلی تکنیک دادند. در همدان اعتراضاتی هست ، اعتراض به قتل یک دختر دانشجو. در دانشگاه چمران اعتراضاتی هست و کلا ما با یک فضای سیاسی فعالی در دانشگاه ها روبروهستیم. اعتراضاتی که در دانشگاه تهران در دو سه هفته گذشته داشتیم چه هو کردن احمدی نژاد و مجبور کردنش به اینکه مخفیانه به دانشگاه بیاد و برود (حرکت 16 مهر) و چه حرکت بعدی که داشتند در اعتراض به حکم زندان دانشجوهای پلی تکنیک (30 مهر ماه) و چه حرکاتی که در پیش هست و در تدارکش هستند . اینها همه نشون میده که دانشگاه فضای سیاسی خیلی فعالی پیدا کرده و گروهها مختلف هم در این اتفاقات فعال شدند و سعی میکنند دخالت داشته باشند.

ک.ج : این گروههای متفاوت که شما گفتید چی اند؟ کی اند؟ چپ داریم ، راست داریم ، یعنی همه جنبشها چطو ر دارند رو ی دانشگاه تاثیر میذارن؟ و وزنشون چی هست؟

م.ص : کلا فضای دانشگاه خیلی روشنه که چپ هست. و چند ساله اینطوری هست و این بحثی توش نیست . چه توده دانشجو که بسیار چپ و رادیکال و مدرن و آزادیخواه و سکولار هست و چه فعالین چپ الان در دانشگاه در مجموع موقعیت بالاتری دارند.
ولی در عین حال راست هم بیکار نیست و سعی میکنه که موقعیت از دست رفته اش رو بدست بیاره و داریم میبینیم گرایشاتی که در واقع 2 خردادی های قدیم هستند الان مجبور شدند تحت فضای چپ جامعه به طور کلی و همینطور فضای چپ دانشگاه ، بروند در قالب لیبرالیسم و سوسیال دموکراسی و فراکسیون مدرن تحکیم وحدت. آنها اینجور اسامی رو خودشون میذارن و اینها دست و پا زدنها ی 2 خرداد و اپوزوسیون پرو رژیم هست (برای بقاء) و اینکه سعی بکنند در دانشگاه موقعیت از دست رفتشون رو احیا بکنند. راست در دانشگاه الان اینها هستند و گرنه فضای دانشگاه به شدت چپه و همینجور که پلاکاردها و شعارها رو ما میبینیم ، سوسیالیزم یا بربریت، آزادی برابری، لغو آپارتا ید جنسی ، آزادی زندانیان سیاسی اینها شعارهای مسلط و خواسته ها ی مسلط در دانشگاه هستند.

ک.ج : ولی شما گفتید راست میخواد تو دانشگاه جلو بیاد ، میخواد تحرک از خودش نشون بده ، نمودهاش چی هست؟ شعارهاشون و تحرکات روزمره شون، در کجا میشه دید؟

م.ص : ببینید (برای مثال) الان یک فضای اعتراضی فعال هست نسبت به این احکامی که برای فعالین دانشجویی پلی تکنیک اعلام شده و سر همین قضیه برای مثال تحکیم وحدتی ها و اون فراکسیون به قول خودشون مدرنش یا همون 2 خردادی های سابق که الان مجبور شدند لباس دموکراسی تنشون بکنند اینها هم سعی میکنند که فعال باشند. و به قول معروف از رانت حکومتی، از امتیازات حکومتی هم برخوردارند . چون بهر حال اینها سرشون به حکومت وصله و مناسبات دارند با وزرات اطلاعات، مناسبات دارند با مقامات دولتی . اینها برو بچه های ساخته پرداخته حجاریان و اینها هستند و دارند از این امکانتشون استفاده میکنند تا سعی بکنند موقعیتی به دست بیارند . مشکلشان این هست که در بین توده دانشجو جایی ندارند . هر وقت که اینها بیان و بخوان کاری بکنند توده دانشجو پشت سرشون نیستند. مگر اینکه مجبور بشن خودشون رو یه مقداری رادیکال و چپ نشون بدن که امکانی فراهم بکند (برای جلب توده دانشجو) . یکی با این مشکل روبرو هستند و مشکل دیگه ای که دارند اینه که چپ در دانشگاه بسیار قوی هست و فضای فکری و افق و آرمانی که دانشگاه جلوی خودش گذاشته کاملا چپ و سوسیالیستی هست. اینها با این مشکل روبرو هستند و واضح است که جمهوری اسلامی رو کسی رو نمیخواد . در نتیجه به نظر من وضعیت راست خیلی وضعیت درب و داغونی هست در دانشگاه و افق و جهتی ندارن و در همون حدی هم که مطرح میشن این به اعتبار احمدی نژاد و سرکوب وحشیانه جمهوری اسلامی علیه جامعه است که اینها میتونند هنوز کار علنی کنند و حرفی بزنند . به مجرد اینکه فضای جامعه یک ذره از این باز و راحت تر باشه اینها رو دنبالشون میکنند مردم . نه فقط قبولشون ندارند بلکه به عنوان کسانی که از حکومت دفاع کردند مردم اینها رو به مواخذه میکشند. اینها یک وضعیت موقتی دارند و اینهم ناشی ار این هست که هنوز فضا اونقدر نچرخیده و آزاد و باز نشده. ولی در دانشگاهها فضا داره علنی تر میشه . دخالت توده دانشجو در سیاست داره گسترش پیدا میکنه و هر چقدر این گسترش پیدا بکنه اینها کارشون از این هم که هست خرابتر میشه و موقعیتشون از این ضعیف تر میشه.

ک.ج. : گفتید که که فضای تحرک سیاسی در دانشگاهها علنی تر شده و توده بیشتری ار دانشجویان در اعتراضات شرکت میکنند. شما چطور میتونید از نظر کیفی و کمی فضای دانشگاهها رو چپ تر و گسترده ببینید؟

م.ص : امسال به مجرد اینکه دانشگاه باز شده (اعتراضات) شروع شده . معمولا هر سال تا 16 آذر خبر مهمی نمیشد. الان حدود یک ماه از بازگشایی دانشگاهها میگذره ، اون حرکت 16 مهر رو باهاش روبرو بودیم که احمدی نژاد رو مجبور شدند مخفیانه بیارن و ببرند. یکی هم حرکت چند روز پیش دانشجوها در اعتراض به حکم دانشجویان پلی تکنیک در دانشگاه تهران بود. نکته دیگر اینکه شهرستانها فعالتر از هر وقت دیگری هستند نسبت به گذشته و اینها همه شاخصهای این هست که توده داانشجو وسیع تر به عرصه سیاست رو آورده است.
راستش تحرک دانشگاه رو در خود نمیشه توضیح داد. دانشگاه منعکس کننده وضعیتی در جامعه است و ما این وضعیت اعتراضی در جامعه رو خیلی روشن تر میبینیم . چه وقتی تو دانشگاه هم منعکس میشه و چه فضای اعتراضی تعطیل نشدنی کارگرها ، مخصوصا مثلا اعتصاب کارگران هفت تپه . یا چند وقت پیش در 8 مارس و چهارشنبه سوری یک فضای اعتراضی شدید رو در جامعه میدیدیم ، شورشهای سر مسئله بنزین ، کاملا (زمینه های) این فضای اعتراضی در دانشگاهها رو نشون میده ، اعتراضاتی که علیه اعدام میشه و تظاهراتهایی که علیه اعدام بود ، فراخوان زندانیان سیاسی از درون زندانها ، مجموعه این فضا و این شرایط جامعه در واقع در دانشگاهها منعکسه و ما با یک فضای سیاسی فعال تری در دانشگاهها روبرو هستیم .

ک.ج : شما از چپ در دانشگاه حرف زدید ، از قدرتش ، از شعارهاش ، آیا این چپ یک نیروی یکدست و به اصطلاح با یک افق و یک جنبش داره حرکت میکنه؟ چطور میبینید موقعیتش رو؟

م.ص: وضعیت چپ در دانگشه خیلی جالبه و فکر کنم مفید باشه ادامه وقت امروزمون رو روی این بذاریم . وضعیت چپ در دانشگاه اینجوری هست که فضای جامعه به طور کلی چپه و اینهم ثمره حضور کارگر و مبارزه کارگرها و شعارها و مطالبات چپی هست که در دانشگاهها و خود جامعه هست و تحت تاثیر حزب کمونیست کارگری و جنبش کمونیزم کارگری هست . برای مثال از سرود انترناسیونال در خاوران گرفته تا شعارهای چپی که در همین اجتماعات اخیر در رابطه با حقوق کودک در اجتماعات وسیعی در تهران و سنندج و شهرهای دیگه (در 16 مهر) مطرح شد . کاملا فضای جامعه چپ هست و دانشگاه تحت تاثیر این فضای چپ کل جامعه است و خودشون هم در شعارهاشون اینرا مطرح میکنن که جنبش دانشجویی متحد جنبش کارگری و زنان است... در نتیجه چپ در دانشگاه علل العموم تحت تاثیر این فضاست . چپ در دانشگاه علل العموم تحت تاثیر شعار آزادی برابری ، سوسیالیزم یا بربریت و تحت تاثیر یک گرایش و یک جنبش سوسیالیستی کمونیستی کارگری در جامعه است .
ولی وقتی که میایید تو خود دانشگاه چپ رو بررسی میکنید میبینید که به گروهها و گرایشات مختلفی تقسیم شده و هر کدام کم و بیش دارن با تمایزاتی حرفهای خودشون رو میزنن و تقسیم بندیهایی هم دارند. مثل چپ رادیکال ، چپ کارگری. الان گروههای مختلفی تشکیل شده مثل جوانان سوسیالیست یا همچی اسمی و یا دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب و اینها هم دارن فعالیت میکنند. یعنی این فضای فعال شدن سیاسی منجر به این شده که گروههای مختلف چپ در دانشگاه هم شکل بگیره ، فرصت پیدا کنن روی تمایزت و اختلا فاتشون صحبت کنند و حتی صحبت این هست که بریم حزب چپ علنی درست کنیم و این جالبه . فضای سیاسی علنی داره به وجود میاد . حالا در مورد اینکه خود این گروهها و تمایزات چی هست میشه مفصل تر صحبت کرد .

ک.ج : این تمایزات چی هست . در عین حال که شما همه شون رو جزو نیروهای چپ حساب کردید ، با شعارهایی تقریبا شبیه به هم ، تشکیل شده از آزادی برابری از سوسیالیزم و علیه بربریت دارند حرف میزنند . آیا همین کافی نیست که ما اینها رو یک نیروی یکدست بدونیم؟

م.ص: نه این هنوز کافی نیست برای اینکه اینها رو نیرویی یکدست بدونیم . ارزیابی شخص خود من این هست، نه اینکه به حساب ارزیابی حزب گذاشته بشه: من فکر میکنم این چپی که در حال حاضر در دانشگاه هست ، کلیتش رو میگم، چه چپ کارگری چه چپ رادیکال و چه اسامی مختلف دیگه ای که میذارن رو خودشون، هنوز کل این چپ به مراتب عقب تر از چپ جامعه است . به مراتب دورتر از اون چپی هست که در جامعه داره رشد میکنه و گسترش پیدا میکنه . یعنی چپی که همون طور که قبلا گفتم تحت تاثیر طبقه کارگرو کمونیسم کارگری هست و شعارها و مطالبات و خواسته هاش رو داریم میبینیم. هنوز خود این چپ دانشگاه به نظر من یه جورایی دنبال اون چپ اجتماعی و قدرتمندی که در دل جامعه هست داره کشیده میشه. این چپ دانشگاه ، اون چپ رسمی دانشگاه که خودش رو در همین گروهها و اسامی و اینها منعکس میکنه ، این به مراتب خودش هنوز تحت تاثیر چپ سنتی هستند. تحت تاثیر جناح چپ و رادیکال و به اصطلاح " سوسیالیست " همون جنبش ملی اسلامی هستند که جنبش 2 خرداد از خودش بیرون داده است. همون جنبش ملی اسلامی که تحکیم وحدت و اینها را از خودش بیرون داد . به نظر من چپ دانشگاه هنوز به درجات زیادی آغشته به اون سنتهاست و کلا سیاسی کارهای در دانشگاه هنوز سنتهاشون ، نحوه فعالیتشون و چهارچوبه کارشون رو از همون تحکیم وحدت و سنتهای متعلق به جنبشهای ملی اسلامی و 2 خرداد و اینها میگیرن. هنوز به نظر من اون چپ واقعی و اون چپ رادیکال و سوسیالیت و بسیار مدرن و آزادیخواه و برابری طلب ، این چپ هنوز تو این دوره سخنگوها و نمایندگان پرشور خودش رو پیدا نکرده و هنوز به میدان نیامده اند .
میخوام بگم اگر نگاه بکنید در واقع هنوز دانشگاه ، بنا به شرایط وا قعی که وجود داره ، دانشگاه دست همون سیاسی کارهای قدیم هست ، همون فعالین سیاسی قدیمی که مجموعه اینها به نظر من به اون جنبش ملی اسلامی تعلق داشتند و الان یک بخشی شون چپ شدند و هر روز هم دارن چپ تر میشن و هر روز دارن بیشتر میبرن از اون گذشته خودشون . ولی هنوز وقتی از دور میایستی نگاه میکنی ، چپ دانشگاه هنوز به اون جنبشی که ازش اومده نزدیکه . تحت تاثیر جنبش ما هست، تحت تاثیر جنبش سوسیالیستی، جنبش کمونیسم کارگری است که الان قوی هست در جامعه و شعارهای اون رو مطرح میکنه ، ولی خودش هنوز بیشتر تعلقاتش به اون جنبشی هست که (بطور بلافصل) ازش جدا شده . در واقع نگاه هم بکنید به طور مشخص میبینید ، خیلی از چپهای امروز دانشگاه که شناخته شدند ، خودشون یک دوره ای تحکیم وحدتی بودند و بعد چپ شدند و خوب هم شد که چپ شدند و دائما هم دارند رادیکال تر میشن ولی هنوز نبریدن از اون جنبش گذشته شون و من فکر میکنم کاری که باید صورت بگیره یک قطع رابطه قطعی هست با اون جنبش گذشته و میدون پیدا کردن چپ کمونیستی کارگری ، یک چپ رادیکال سوسیالیت ، فوق العاده آرادیخواه و سکولاریست . این چپ هنوز باید (در سطح علنی) به میدون بیاد و خودش رو سازمان بده و فکر میکنم این تحولی هست که داره صورت میگیره .

ک.ج: آیا این یک تحول فکری است ؟ چطور باید صورت بگیره ؟

م. ص : این تحول هم فکریه هم عملیه . به نظر من الان چپ در دانشگاه، مجموع چپ ، کل این چپ باید الان حول یک چیز متحد بشه اون هم ساختن یک تشکل سراسری دانشجوهاست. به نظر من چپ باید الان تو دانشگاه بیاد اتحادیه سراسری دانشجویان ایران رو ایجاد کنه و تشکل مستقل وتوده ای خودش رو به وجود داره . این خیلی مهمه . چرا مهمه ؟ چون فضای دانشگاه رو چپ تر میکنه. چون فضای دخالت سیاسی توده دانشجو رو بازتر میکنه . امکان دخالت بیشتری فراهم میکنه . چون حرکاتی که الان وجود داره و این تحکیم وحدتی ها و فراکسیون دموکراتیکش و .. سعی میکنند سوارش بشند و به خاطر رانت حکومتی که دارند بعضی جاها میتونند، این (تشکل سراسری و مستقل توده دانشجویان ) فضا رو در این سطح هم از اونها میگیره. به نظرم چپ در دانشگاه با همه تمایزات و اختلافهایی که دارن باید بیاید یک تشکل سراسری رو بوجود بیاره و این امکان رو بوجود بیاره که درخود چپ هم اون سوخت و ساز و متابولیسمی که لازمه صورت بگیره و چپ روشن تر بشه که چکار میخواد بکنه . از لحاظ عملی این هست که باید در دستورمون قرار بگیره و انجام بدیم.
ولی از لحاظ نظری ، به نظرم کاری که باید کرد اینه که همون گرایشات ملی اسلامی که تحت نام چپ داره خودش رو مطرح میکنه ، اینها رو باید شدیدا نقد کرد و گذاشت کنار و ذهنیت روشنی به دست آورد. در این زمینه هم مثالهای زیادی میشه زد . مثلا در بحث دموکراسی هنوز خیلی ها از چپها مشکل دارند . در بحث مبارزه ضد امپریالیستی که مشخصه همون چپ سنتی ، مشخصه همون چپ ملی اسلامی هست ، خیلی از این چپها هنوز مشکل دارند. ادبیات فرض کنید جوانان آزادیخواه و برابری طلب رو که میخونید کاملا میفهمید که هنوز تحت تاثیر اون چپ سنتی ، چپ ضد امپریالیست هست . متوجه نیست که قضایا چیه . اینها نمونه ها ی کا رهای نظری است که باید صورت بگیره .
ولی یک موردش که مشخص تر باید صحبت کنیم مسئله تحزبه . حزب ، حزبیت (کمونیستی). الان بحث خیلی از بچه ها اینه که بریم حزب درست کنیم و متوجه نیستند که 30 ساله در جامعه یک حزب قدر قدرت چپ و کمونیستی داره کار میکنه که همین بچه ها بنوعی محصول کار همین حزبند ولی خیلی هاشون درچهارچوب دانشگاه و محافل خودشون برای آن شونه بالا میاندازند . متوجه نیستند که ساختن حزب کار آسونی نیست. خوبه که این بچه ها میخوان برن حزب بسازند ، به نظرم یه چیزهایی یادشون میده و متوجه میشن که چطور متحد نگاه داشتن آدمها حول یک افق رادیکال و پیشرو کار بسیار سختی هست و کلی کار میطلبه، سنت میخواد و جدال احتیاج داره . ستون فقرات کادرها و رهبرانی رو میخواد که این قضیه رو پیش ببرند . این رفقای ما قدر حزب، قدر رهبران حزب ، قدر کادرهایی که سالهاست این مسئله رو به پیش بردند متوجه نیستند. قدر یک موجودیت عظیم اجتماعی رو متوجه نیستند و یک مقدار در چهارچوبه دانشگاه و محافل خودشون و اون قلعه ای که چپ سنتی ساخته تو دانشگاه، بنا به شرایط تاریخی، یک مقدار مقهور اون شدند و تو اون چهارچوب دارند فکر میکنند. کلا تئوریشون از تحزب و حزبیت بسیار محدوده، بسیار محفلی هست ، بسیار غیر سیاسیه . نفش یک حزبی که داره در اوضاع سیاسی و در مناسبات سیاسی و معادلات سیاسی تاثیر میذاره و در دنیا مثلا با اکس مسلمش شناخته شده به عنوان یک نیرویی که داره علیه جمهوری اسلامی فعالیت میکنه، تا بلند کردن پرچم آزادی و برابری زن که تو این زمینه خیلی فعال بوده و یا راه انداختن جنبش دفاع از حقوق کودک و .. تا رهبری اعتصابات عظیم کارگری که کل جامعه رو داره تغییر میده و ... اینها رو نمیبینند . خیلی محدود اند. حزب از نظرشون جمع کردن محفل دور و بر خودشون هست. حزب رو به عنوان یک پدیده سیاسی نمیبینند. اگر به عنوان یک پدیده سیاسی ببینند اونوقت میفهمن که وقتی میخواهی حزب تشکیل بدی باید بری یک کاری بکنی که روی مناسبات قدرت ، روی مناسبات اساسی سیاسی تاثیر بذاری . اگر بخواهند این کار رو بکنند بلافاصله متوجه حزب کمونیست کارگری و نقش و تاثیراتش میشن . ولی به راحتی میتونن پیش خودشون بگن من که حالا میتونم چند دانشجو را با هم متحد کنم که یک کاری بکنیم . این هم حزب من. این هم محفل من. این هم گروه سیاسی و سوسیالیستی من . درکشون از حزب بسیار خرد و محفلی و غیر سیاسی هست . من به این دوستان توصیه میکنم حزب و جامعه منصور حکمت رو دقیق بخونند . نوشته های لنین رو از جمله " چه باید کرد"رو بخونن . یک حزب سیاسی که تاثیر میذاره روی معادلات سیاسی یک نکته اساسی در مارکسیسم هست، در سوسیالیسم هست . اینها که خودشون رو سوسیالیت میدونند و سوسیالیست هم هستند ، من توصیه میکنم برن روی حزب و تئوری تحزب کار بکنند. این یک جنبه نظری هست.
ولی بخوام خلاصه بکنم، جنبه نظری یک وجه وظایف ما هست. اما جنبه عملی کار مهمتر هست. من باز تاکید میکنم که اختلافاتی که چپها با هم دارند در دانشگاه نباید مانع این بشه که چپ در دانشگاه به یک حرکت متحد و هماهنگ و رادیکال (یعنی همان ایجاد تشکل سراسری و علنی توده دانشجویان) دست بزنه و این خیلی تعیین کننده هست در تحکیم و پیشبرد موقعیت چپ در دانشگاه.

ک.ج: آخرین سوالم این هست که با این تعریفی که شما از چپ در دانشگاه میدید چطور میتونند اینها در یک جنبش قرار بگیرند ؟ جنبش کمونیسم کارگری تعریفش مشخصه ، جریانات متفاوتی که دارند از جنبش دیگری کنده میشن و شعار سوسیالیزم یا بربریت رو میدند چطور میشه کل این چپ رو متحد کرد و از یک گرایش طبقاتی دیگر وارد این بخش از فعالیت کرد؟

م.ص : برای اینکه بین این جنبشها دیوار چین نکشیدند . نکته دیگه اینکه در هر جامعه ای بالاخره یک جنبش طبقاتی هست که راه حل داره . الان در اوضاع و احوال ایران ، در قبال بحران جمهوری اسلامی و این اوضاع جهانی وحشتناکی که هست ، تنها جنبشی که واقعا راه حل داره جنبش کمونیسم کارگری و جنبش طبقه کارگر هست که سوسیالیزم را مبنا قرار میده و میگه باید بریم اون رو ایجاد کنیم و از شر این سرمایه داری و احمدی نژاد و جنگها و .. رها بشیم . این رو خود دانشجوها هم دارند میگن. سوسیالیزم یا بربریت همینه. یعنی در مقابل بربریت جمهوری اسلامی سوسیالیزم تنها راه حله. هژمونی جنبش کمونیسم کارگری و هژمونی جنبش طبقه کارگر همین الان در دانشگاه هست . در نتیجه همونطور که گفتم خیلی از این دانشجوها تا 2 سال پیش خودشون رو تحکیم وحدتی میدونستند و الان چپ شدند . این خوبه .همین هایی که الان توی دانشگاه هستند یک بخشهایی شون شاید رهبرای جنبش کمونسم کارگری بشند. این کاملا ممکن و شدنی هست . از جنبشهای دیگه آدمهایی که به قول مارکس در مانیفست به درک تئوریک ازتاریخ میرسند به جنبش ما میپیوندند .هیچ چیز عجیبی نیست و اتفاقا همین مسئله است که داره رخ میده و من فراخوانم به این چپهای رسمی دانشگاه این هست که این شیفت جنبشی رو انجام بدن. از این جنبشی که در دلش به وجود آمدن و کلی سنتها و افکار، تئوریها و تزهای اون جنبش روی ذهنشون سنگینی میکنه ، جدا بشن و به طبقه کارگر و سوسیالیزمش و کمونیسم کارگری اش بپیوندند و به حزبش ، حزب کمونیست کارگری بپیوندند . همه مسئله اینه و ما باید این کار و بکنیم و باید این ها رو بکشیم دنبال خودمون و جنبش خودمون ، طبقه خودمون . این معنی مشخص و عملی این هست که چطور طبقه کارگز برای رهایی خودش مجبوره بقیه رو هم رها بکنه .

ک.ج : مصطفی صابر بحث زیاد هست در این مورد . همیدوارم همون دانشجویان چپی که مورد خطابتون هستند در این بخش شرکت کنند و اگر نقد دارند بنویسند و بفرستند.

م.ص: خیلی متشکرم . من هم از سوالات دوستان استقبال میکنم.

No comments: