Thursday, August 21, 2008

دعوای جناح ها: آشوب در صف اوباش!

مصطفی صابر

دعواهای درونی جمهوری اسلامی بنحو بی سابقه بالا گرفته است. اگر آدم نمی دانست زیر این عمامه ها و پشت این چهره های پلشت و در پس نگاه ابلهانه شخصیت های جمهوری اسلامی چه جنایت ها که نخوابیده و چه ظرفیت برای جنایت که وجود ندارد، میتوانست مثل یک فیلم کمدی فوق العاده فکاهی نگاه کند و به استیصال و بلاهت و رندی شرقی اینها بخندد. یک ورژن سیاه از "مدرسه موشها".

مثلا قرار بود با آمدن احمدی نژاد، بقول خودشان "حاکمیت یکدست" بشود. اما درست برعکس، هزار دست شد. یک هرج و مرج تمام عیار و جنگ قدرت عجیب جریان دارد. دولت، مجلس، قوه قضاییه، مجمع تشخیص مصلحت، خبرگان، شورای نگهبان، سپاه، بیت رهبری، حوزه و غیره و حتی زیر مجموعه های اینها - مثلا دادگستری تهران، فلان کمیسیون فرعی مجلس و دبیر اجرایی مجمع بهمان- هرکدام ساز خودشان را می زنند. سنگ روی سنگ بند نیست. هرکس که دستش به جایی بند است برای خودش دار و دسته ای درست کرده، روزنامه نگار شده، اقتصاد دان شده، دکتر شده، مهندس شده، افشاگر مفاسد شده، سیاستگذار شده، ناجی دنیا شده، سایت زده و یا وبلاگ نویس شده و چه بسی سودای رئیس جمهوری و نجات مملکت اسلام در سر دارد. مشتی اوباش جنایتکار و تیر خلاص زن و بچه حاجی و مرتجع، احمدی نژاد، لاریجانی، قالیباف، حداد عادل، سلامتیان، شریعتمداری، پالیزدار، خاتمی، عبدالله نوری، سعید حجاریان، ناطق نوری، نبوی، کروبی، رفسنجانی و دیگران هر روز دارند به سر و کول همدیگر میکوبند. معلوم نیست کی با کی است و حرف کی در رو دارد. بازار "افشاگری" از همیشه پررونق تر است. هیچ آیت اللهی به بغل دستی اش اعتماد ندارد. همه از دزدی ها و لفت و لیس هم دیگر اطلاع دارند و قبلا هم داشته اند. اما اینروزها هیچ کس نمی داند فردا که بیدار شد لیست چپاول و جنایاتش روی سایت ها نباشد. عصر اینترنت هم واقعا محشر میکند. از رو شدن دکترای تقلبی فلان وزیر، تا فروختن سوالات کنکور توسط فلان قاضی، تا خرج هندوانه روزانه استبل فلان آیت الله.

مساله فقط این نیست که احمدی نژاد هر هفته چند نفر از اعضای کابینه اش را عوض میکند، مساله فقط این نیست که در عرض مدت کوتاهی تمامی فرماندهی سپاه را از بالا تا پایین تغییر میدهند (گویی کسی قصد کودتا داشته و یا کسی عنقریب خیال کودتا یا اعلام حکومت نظامی دارد!)، مساله این نیست که مجلس و قوه قضاییه به جان هم می افتند، مساله این نیست که سیستم اداری شان دارد فرو می پاشد و نه برق دارند و نه گاز و نه بنزین، بلکه حتی در حساسترین مساله که اکنون روبروی این رژیم قرار گرفته است، یعنی سیاست خارجی و مذاکره با غرب آشکارا جنگ قدرت در جریان است. احمدی نژاد و دار دسته اش از یکطرف میکشد، آقا به مشاورش ولایتی میگوید در چند روزنامه بین المللی بنویس که من همه کاره ام، لاریجانی از آنطرف مجلس را یک پای تصمیم گیری در سیاست خارجی قلمداد میکند و رفسنجانی هم بشیوه خود به همه این ها "هشدار" میدهد.

نکته جالب در این بلبشو این است که هرکس برای پیش بردن امر خود از خامنه ای مایه میگذارد. رفسنجانی اگر میخواهد به "دولت نهم" انتقاد کند از "معظم له" نقل می آورد. احمدی نژاد برای گرفتن رای اعتماد وزیرش از کیسه "آقا" خرج میکند و کلی مجیز او را میگوید. کیهان شریعتمداری هم بهمچنین. ظاهرا وزن آقا خیلی بالا رفته است. اما درست برعکس است. اعتبار و اتوریته آقا هیچگاه مثل امروز چوب حراج نخورده است.

راه حل هایی که در مقابله با این آشفته بازار از آن صحبت میکنند نیز مضحک و پوچ است. از همه مسخره تر تلاشهای دوم خردادی های مرحوم است که کفش و کلاه کرده اند تا خاتمی را یکبار دیگر بعنوان ناجی جمهوری اسلامی قلمداد کنند. ابلهانه در این مورد قلمفرسایی میکنند که گویا ایشان خیلی محبوب است و طرف مقابل از ترس محبوبیت این حاج آقای شکلاتی ممکن است "رد صلاحیت" اش کند. خاتمی هم با موذیگری خاص آخوندی و اشکها و لبخندهای آشنایش میکوشد به این فضا دامن بزند. حضرات مردم را مشتی ابله فرض کرده اند. فراموش کرده اند که این حاج آقا در اوج شکلاتی بودنش با 18 تیر و کنفرانس برلین بود که کلکش کنده شد و مردم برای ایشان که سهل است، به ریش هزار بار شکلاتی تر از او نیز تره خرد نمی کنند.

بهمان اندازه مضحک، تلاش امثال ناطق نوری برای تشکیل "دولت وحدت ملی" است. چه فکر بکری! گویی همه منتظر پا درمیانی این حاج آقا بودند. گویی این وضعیت بهم ریخته و آشفته صفوف اوباش اسلامی ناشی از "رقابت های فردی و جناحی" و یا بیخردی های "افراطیون" است. فراموش میکنند این وضعیت درهم ریخته و تشدید دعواهای جناح ها و دار و دسته ها محصول تناقضات لاعلاج جمهوری اسلامی است که تا خرخره در بحران همه جانبه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، سیاسی و حکومتی و اداری فرو رفته است.

این تصویری خلاصه از وضعیت جنگ و جدال جناح ها و دستجات جمهوری اسلامی است. ولی جا دارد دقیقتر به این بپردازیم که منشاء این وضعیت و همینطور ویژگی های آن چیست؟ جایگاه دعواهای امروز جناح ها در جمهوری اسلامی کدام است و سیر و سرانجام این دعواها چه خواهد بود؟ اینها موضوعاتی است که امیدواریم هفته آینده به آن بپردازیم. فعلا باید همینقدر اشاره کرد تصویری که ارائه شد تاکید مجددی است بر اینکه هرچه زودتر باید شر این رژیم را از سر جامعه کند. دعوای جناح ها نیز، مثل موقعیت سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی، نشان میدهد که این رژیم در بن بست و بحران شدید قرار دارد و در تقلای نجات خود چه بسی صدمات و خسارات زیادی به مردم تحمیل کند. برای جلوگیری از این صدمات و به حداقل رساندن آن باید هرچه زودتر این رژیم اوباش اسلامی سرمایه داری را بقدرت کارگران و مردم انقلابی پایین کشید و جمهوری سوسیالیستی را برقرار کرد. این کاری است که حزب کمونیست کارگری در دستور خود گذاشته و با تمام قوا برای آن میکوشد. شما را به این صف فرا میخوانیم!

No comments: