Tuesday, September 30, 2008

در این بحث شرکت کنید! در حاشیه " دانشگاه و دانشجویان کمونیست"

نوید مینائی
کامران مزین در شماره ۳۶۹ سعی کرده است وظایف و چشم اندازهای دانشجویان کمونیست، همچنین خط قرمزهایی برای تعیین این گرایش در دانشگاه ها به دست دهد. من به نوبه خود از این بحث استقبال می کنم و امیدوارم تعداد هر چه بیشتری از رفقا در این بحث دخالت کنند. این بحث می تواند به تدقیق خطوط فعالیت سازمان جوانان را نیز کمک کند.
در ابتدا باید شمای دقیقی از اعتراضات دانشجویان و نقش و تعیین کنندگی دانشجویان چپ داشته باشیم. البته قصد این نوشته وارد شدن به نقش و جایگاه چپ در اعتراضات یک ساله اخیر دانشگاه نیست بلکه اینجا فقط می خواهم وارد بحث شوم و نکاتی را که در مورد نوشته کامران دارم بگویم.
کامران در شمایی که از اعتراضات دانشجویی در یکسال اخیر می دهد بعضی نکات را فراموش کرده است. کامران می نویسد " آنچه از تاریخ سال گذشته چپ در دانشگاه به عنوان تحلیل بیرون می آید نشان از یک جریان قوی تا شانزده آذرمیدهد که در ادامه یک رکود نسبی در فعالیت و کار دانشجویان کمونیست به دنبال دستگیریهای بعد از ۱۶ اذررا نشان میدهد."
چند نکته اینجا هست اول اینکه بعد از ۱۶ اذر دانشگاه به هیچ وجه دچار رخوت و رکود نبود بلکه توده ای ترین و وسیع ترین اعتراضات دانشجویان را شاهد بود. اعتراضات چند روزه کوی دانشگاه، اعتراضات دانشجویان شیراز، دانشکده های فنی، دانشگاه سهند و تربیت معلم از نمونه های بسیار گسترده و پی گیر و نسبتا موفق اعتراضات دانشجویان است. گرچه کامران می گوید "رکود نسبی در فعالیت دانشجویان کمونیست" ولی نکته ای که مطرح می شود نگرش کامران به دانشجویان چپ است. ظاهرا منظور کامران از دانشجویان چپ فعالین رسمی و با اسم رسم چپ در دانشگاه هاست. ولی مفهوم فعال چپ به نظر من گسترده تر از این تعریف است. دانشجویانی که برای برچیدن قوانین اسلامی از دانشگاه شیراز رئیس دانشگاه را مجبور کردند معذرت خواهی کند یا بعد از آن سایر مطالیاتشان را گرفتند، دانشجویانی که در تربیت معلم چندین روز سرسختانه در مقابل انواع تهدید ها و اتهامات مقاومت کردند، دانشجویان دانشکده های فنی که اعتراضشان را به خیابان کشاندند و گسترده ترین تجمعات را سازمان دادند و یا دانشجویان کوی دانشگاه که درست بعد از سرکوب روز دانشجو خیابان را محل اعنراض خود کردند و سایر اعتراضات دانشجویی راست نیستند. اینها چپ جامعه و چپ دانشگاه است که تعرض می کند. نه به هیچ مرجع تقلیدی دخیل بسته و نه به رای زنی و چانه زنی از بالا دل خوش کرده است، بلکه به اعتراض توده ای و نیروی متشکل خود برای رسیدن به اهداف و مطالباتش متکی ست. شاید چپ بودنش هنوز باید آگاهانه تر بشود ولی نمی شود این ها را از چپ دانشگاه و جامعه خط زد چرا که جزء گروههای شناخته شده چپ نیستند. در هر صورت این بحث مفصلتر است اما تا همین جا دید من از چپ و اعتراضات دانشجویی با دید کامران متفاوت است و من در آن فاصله زمانی چپ را غیر فعال نمی دانم.
نکته بعدی خط قرمزهاییست که کامران برای فعالین چپ ترسیم می کند است که من با آن مشترک نیستم. کامران می گوید " پاسیفیسم ,سازش با جمهوری اسلامی و جریانات راست, ایثار گرایی, شعارهای ناسیونالیستی و مذهبی و دفاع از جنگ و مخالفت ناسیونالیستی با امپریالیسم خط قرمز مبانی کمونیستی و دفاع از کارگران و زنان و کودکان و دفاع از سکولاریسم و ازادی بیان خطوطی است که امروزه یک کمونیست را در دانشگاه و جاهای دیگر متمایز میکند. "
به نظر من اینها هنوز فعال چپ را از بقیه جدا نمی کند. به این لیست خیلی چیزهای دیگر می شود اضافه کرد ولی آزادی خواهی و برابری طلبی نقش مهم و برجسته ای دارد. امروز دیگر آزادی خواهی و برابری طبیی بدون متحزب بودن هم معنایی ندارد. اگر آزادی خواه و برابری طلب باشی ولی متحزب نباشی هنوز کاری نکرده ای. به نظر من کامران نقش حزب را در خط قرمزها و پائین تر در نوشته اش کمرنگ می بیند.
امروز تحزب کلید رفع ستم و آزادی خواهی و برابری طلبیست. اگر آزادی می خواهیم، برابری می خواهیم، اگر استثمار بد است، اگر سوسیالیسم می خواهیم باید متحزب بشویم، باید حول اتحاد بخش ترین سیاست ها متحد شویم. این اتحاد فقط حول سیاست های انسانی و آزادی خواهانه و برابری طلبانه می تواند به وجود بیاید و نیروی دانشجو و جامعه را به حرکت درآورد. اینها که برشمردم مطالبات هر کسی می تواند باشد علی الخصوص فعالین چپ چه در دانشگاه و چه خارج آن بنا بر این پیوستن به حزب و متحزب شدن در سطح اجتماعی امروز شاخص چپ بودن یعنی خواهان تغیر اساسی بودن است.
در ادامه کامران وقتی از نقش حزب می گوید، می گوید ". خط حزب کمونیست کارگری به عنوان حزب طبقه کارگر در این راه میتواند بسیار به دانشجویان چپ کمک کند."
من می پرسم فقط خط؟ پس خود حزب و تشکیلات و سازمانش چی؟ چرا فقط خط؟ اصلال این خط از کجا آمده است؟ چه کسی این خط را نمایندگی می کند؟ چه کسی باید جامعه را حول این خط متحد کند؟ جایگاه حزب در نوشته کامران هنوز آن جایگاه واقعی و مهم اش را ندارد. امیدوارم در نوشته های بعدی جایگاه حزب به عنوان سازمان متشکل کننده و رهبری کننده را نیز بررسی کنیم، این برای تعیین تکلیف با جمهوری اسلامی سرمایه داری ضروریست.
من اینجا فعلا وارد توضیح وظایف مشخص فعالین چپ و دانشجویانی که می خواهند کاری کنند نمی شوم. بحث اینرا به فرصتی دیگر وامیگذارم. امیدوارم که رفقای دیگری مثل کامران وارد بحث شوند و این بحث روشن تر و دقیق تر ادامه پیدا کند. در پایان از کامران تشکر می کنم که این بحث مهم را باز کرد.

No comments: