Friday, November 07, 2008

دانشگاه تهران:از ملا تا بازجو!

الیا تابش

دانشگاه تهران همراه با فضای اعتراضی میان دانشجویان و اتفاقاتی که تا به حال در آن رخ داده همیشه یکی از مطرح ترین های صحنه اعتراضات دانشگاه ها و جامعه ایران بوده و مسئله چگونگی حضور نیروهای سرکوب جمهوری اسلامی در این دانشگاه هم بنوبه خود یکی از بحثهای داغ بوده است. از ریاست دانشگاه گرفته (عمید زنجانی که عمامه اش به هوا رفت یادتان است؟) تا کمیته های انضباطی و انواع حراست و نگهبان و قلعه ای که رژیم اسلامی دور دانشگاه تهران کشیده است. امسال از همان هفته های آغازین بازگشایی دانشگاهها تغییرات امنیتی ویژه و سرکوبگرایانه ای در دانشگاه تهران و دیگر دانشگاهها ایجاد شد. شاید بر جسته ترین اش در دانشگاه تهران و نصب گیتهای کنترل دربهای ورودی بوده اند.

دانشگاه تهران و رئیس اش دوباره به یکی از موضوعات داغ روز تبدیل شده است . بعد از یک آخوند (که بی سر و صدا کنارش گذاشتند) فرهاد رهبر که معاون وزارت اطلاعات بوده برای ریاست این دانشگاه انتخاب شد. او طی هفته گذشته در سخنرانیش نکاتی را بیان داشت که عکس العملهای متفاوتی را به دنبال داشت. و اما نکات مهم گفته های رهبر : در مورد گیتهای امنیتی دربهای دانشگاه تهران بیان کرده که اینها به هیچ وجه جنبه امنیتی نداشته و 30 هزار دانشجو نمیتوانند سوژه امنیتی باشند! و با اصرار فراوان تاکید دارد که تنها کاربردشان کنترل ورود و خروج دانشجویان است و همچنین به منظور جلوگیری از ورود دانشجویان غیر مجاز که طبق ادعای رهبر در حال جاضر 1200 نفر دانشجوی غیر مجاز در کوی دانشگاه به سر میبرند! رهبر بیان داشته که تعداد دانشجویانی که به گیتهای نصب شده معترض هستند به انگشت دست هم نمیرسند و کسانی هم که تاکید بر امنیتی بودن گیتها دارند عده محدودی هستند که میخواهند در آینده تحرکات ضد دانشجویی ایجاد کنند .علاوه بر اینها رهبر به سابقه خویش در وزارت اطلاعات اشاره کرده و آنرا جزو افتخارات خود میداند! و آخرین مطلب هم اینکه برای دانشجویان تهران لباس فرم طراحی خواهد شد تا وضعیت سر و لباس و ظاهر- حجاب دانشجویان- دانشگاه را سامان دهند . نکته جالب توجه اینکه رئیس کمیسیون آموزش عالی مجلس هم اعلام کرده که دانشجویان واکنش نشان خواهند داد و اعتراض میکنند و این پروژه نتایج منفی بهمراه خواهد داشت و عملی نخواهد شد.

اولین مسئله که در صحبتهای رهبر خیلی به چشم میخورد اصرار داشتن بر این است که این گیتها ربطی به مسئله امنیتی ندارند. در حالیکه مثل روز روشن است که هدفی جز این نمیتوانند داشته باشند. تنها نگاهی به آنچه از اول مهر امسال در دانشگاهها میگذرد کافیست تا پی ببرید قضیه چیست . هنوز دانشگاهها باز نشده و کلاسها آنچنان شکل نگرفته بودند که در شهرهای مختلف دانشجویان علیه احکامی که برای همکلاسیهایشان در تابستان صادر شده بود اعتراض کردند. اعتراض به جداسازیهای جنسیتی که یک پایه همیشگی اعتراضات دانشجویان بوده ، با بازگشایی دانشگاهها همچنان ادامه یا فته است و در پاسخ به این دور جدید اتفاقات است که میبینیم رژیم هم در دانشگاهها تصمیم به طرحهای جدید تری گرفته است و عکس العمل نشان میدهد . در برخی شهرها حتی در کلاسهای درس هم دوربین های مدار بسته نصب شده و یا احکام توبیخی و انضباطی زیادی برای دختران دانشجویی که حجاب را رعایت نمیکنند صادر شده است . باید از رهبر و امثالهم پرسید اگر در دانشگاهها خبری نیست و همه چیر آرام است و تعداد معترضین به انگشت دست هم نمیرسد این همه تب تاب شما برای چیست؟

در حالیکه دیگرآبروی برای هیچ کدام از قسمتهای رژیم باقی نمانده و هر کسی که جایی وابستگی اندکی هم به آن داشته باشد از نظر مردم منفور و جنایتکار است خیلی وقاحت میخواهد که کسی مثل رهبر که در اطلاعات رژیم کار میکرده اذعان بدارد که به گذشته خود افتخار میکند. این در حقیقت از سر این نیست که نمیداند مردم چه نفرتی از ایشان و امثال ایشان دارند بلکه از این سر اینطور حرف میزند که اعلام کند من آمده ام که سرکوب کنم و برای این کار هم از هیچ روشی ابایی ندارم و در اطلاعات هم خوب آموزش دیده ام و به اندازه کافی شریک و دخیل در جنایات و شکنجه و سرکوب بوده ام که بدانم چه باید کرد. چرا اینگونه حرف میزند و این پوزیشن را بخود میگیرد؟ چرا که خوب میداند برای فرار از این بن بست راه دیگری ندارد . هیچ کار دیگری نمانده که رژیم و شخص فرهاد رهبر به نمایندگی آن برای مقابله با فضای اعتراضی دانشگاه و اعتراضات دانشجویی بتوانند بکنند و انجامش نداده باشند. این راه مستاصلانه ایست برای مقابله با موج فزاینده اعتراضات دانشجویی. موجی که رژیم به خوبی میداند پایه هایش را نشانه گرفته است.

در مورد طرح لباس فرم برای دانشجویان، خود رهبر بیان کرده که برای سامان دادن به سر و لباس و ظاهر دانشگاه به دنبال اجرای چنین طرحی است . طرحی که به نظر خیلی ها حتی بیان کردنش به شوخی میماند و جالب است که بعد از اینهمه دستور و قوانین جدید و گرفتن تعهد از دانشجویان و احکام انضباطی و توبیخ و ... هنوز هم مجبورند اعتراف کنند که در این زمینه هم اوضاع نا به سامان است و بدون حتی در نظر گرفتن اخبار اعتراضات و اتفاقات هر روزه دانشگاهها تنها سخنان و گفته ها و عملکرد های حراست و دیگر نهادهای سرکوب دانشگاهها خود گویای ابعاد وسیع معترضین است. معترضینی که به ادعای رهبر دانشجو نیستند !! اعتراضات و مدلهای لباس و .. همه به ادعای حضرات از بیرون دانشگاه سرایت کرده اند و اعلام میکنند که ( در کنار این همه سرکوب ) باید کار فرهنگی- البته از نوع سرکوبگرایانه اش- کرد . بایست جواب داد که اول از همه اینکه اگر این بیرون از دانشگاه جامعه منظور است که درست است دانشگاه هم بخشی از جامعه معترض ایران است که نه خود را به جمهوی اسلامی و فرهنگ و قوانینش در بخشهای مختلف گفته و حکم رفتنش را داده اند و در مورد کار فرهنگی هم به اندازه کافی از صبح تا شب خواهر زینب، گشت ارشاد و هزار کوفت و زهرمار از قبیل طرح ارتقا امنیت اجتماعی تا در رسانه های جمهوری اسلامی از تلویزیون و روزنامه اش گرفته تا تابلوها، بیل بوردهای تبلیغاتی و چه در مدارس و مهد کودک ها و .. کار فرهنگی در حال انجام است ، اما مسئله این است که مردم نمیپذیرند و صحبت اینجا هم که در مورد دانشگاه است ( که همینطور که در بالا اشاره کردم جزیی از جامعه است) جوانان در دانشگاه هم همینطور. این فرهنگ ، این قوانین و این رژیم را در جزئیات مختلفش نمیپذیرند و جلویش ایستا ده اند و سرکوتا ه آمدن ندارند و این عکس العملها و رجز خوانی های بازجو رهبر هم از این روست چرا که به خوبی پی برده اند که چه خبر است. باید با اعتراضات وسیع،توده ای و سراسری جواب این یاوه گویی های مقامات رژیم و مسئولین دانشگاهیش را داد. جواب این تعرض آشکار به دانشجویان گسترش روندی است که تا به حال وجود داشته. همان روندی که باعث شده اینچنین رژیم به تقلا بیفتد. نه تنها ادامه کاری آن لازم است بلکه بایست مرتب فضای اعتراضی را در دانشگاهها افزایش داده و دعوا را سر مسائل ریشه ای و اساسی برد. دانشگاه باید برای اعتراضات وسیع و سراسری آماده بشود. 16 آذر نزدیک است. جواب رهبر را باید محکم داد.

16 آذر سوسیالیستی

امید سرخ، ایران

ما در شرایطی در آستانه 16 آذر قرار گرفته ایم که تعرضات رژیم جانیان اسلامی در سال قبل تعداد زیادی از دانشجویان سوسیالیست و آزادیخواه و برابری طلب را دردانشگاهها به تیغ کشید و کرور کرور دانشجویان آزادیخواه را به داخل زندانهای مخوفش راند و تحت تعقیب و آزار قرار داد. اما به رغم تمام این فشارها در همین مدت کم که دانشگاه ها باز شده است به همه نشان داد که این جنبش را نمیتوان براحتی سربه نیست کرد واز بین برد لذا آنان را وا داشت که تا همان سیاست همیشگی خود را که سرکوب دانشجویان ونیروهای آزادیخواه است را با شدت هرچه بیشتر به پیش ببرند و بسیاری را به کمیته های انضباطی احضار و روانه بازداشتگاهها کنند. اما با همه اینها جنبش اعتراضی در دانشگاه همچنان زنده است و مبارزه ای پی گیر و دایمی برای رسیدن به خواستهای بحق و انسانی خویش از طرف دانشجویان ادامه دارد. و این قضیه جای خوشحالیست. اما اینجا بحث دیگری را میخواهم باز کنم و آن هم این است که چکار باید کرد تا یک 16 اذر سرخ و سوسیالیستی داشت و نشان داد که جنبش با تعرضات سال قبل نتنها به عقب نرفته بلکه همچنان محکم و پایداربر سر جای خودش باقی است. اما جوهر بحث اینجاست که چگونه میتوان رهبران جدیدی به جلو صحنه آورد وبه یک معنی 16 آذر را توده ای و همه گیر کرد و عموم دانشجویان را به صحنه آورد که جنبش بتواند قدرتمندانه در مقابل سرکوب جمهوری اسلامی قد علم کند. این سیاست و هدف چه مکانیسمی را میطلبد تا به موفقیت برسد؟

دانشجویان سوسیالیست باید سیاست نوینی پیش رو گیرند تا بتوانند بر این اوضاع که از یکطرف سرکوب عریان جمهوری اسلامی را به دنبال دارد واز طرف دیگر تلاشهای جمهوری اسلامی و دارودسته های اراذل اوباشش در دانشگاه را برای تفرقه انداختن میان صفوف دانشجویان بیثمر بگذارند. جمهوری اسلامی همیشه سعی کرده خواستهای دانشجویان را صنفی و مختص به خودشان قلمداد کند و خواست دانشجویان آزادیخواه را سیاسی و بی ربط به خواست عموم دانشجویان نشان دهد. یا با سیاسی قلمداد کردن خواستها در واقع هزینه مبارزه را بالا ببرد و توده دانشجو را از فعالین جدا نگهدارد. که متاسفانه در تعداد زیادی از موارد نیز موفق شده است و با این سیاست آنها را از هم جدا و نگذارد دانشجویان از خواستهای فعالین چپ دانشگاه حمایت کنند وباید جلو این روند را گرفت و نگذاشت سناریوهای سیاه جمهوری اسلامی در دانشگاه موفقیت آمیز شوند وبا ایجاد تفرقه میان دانشجویان به سرکوب آنان ادامه دهد. در این حالت تنها چاره ای که برای دانشجویان چپ و سوسیالیست باقی میماند بسیج عموم دانشجویان پشت سر خواستهای بحق و رادیکال است که در این شرایط هم دست جمهوری اسلامی برای سرکوب بیشتر بسته خواهد شد هم اینکه سوسیالیسم و آزادیخواهی به خواست عموم دانشجویان بدل خواهد شد که میتواند موفقیت بزرگی برای فعالین دانشجو باشد. دانشجویان سوسیالیست باید عموم دانشجویان را قانع کنند که خواست انها خواست تمامی دانشجویان است. اینکه بهداشت در دانشگاه وجود ندارد، اینکه دانشگاه از امکانات گرمایی لازم برخوردار نیست، اینکه باید احضار دانشجویان به کمیته های انظباتی به هر دلیلی باید قطع شود وغیره وغیره خواست هممه دانشچویان است واین را هم باید به یاد آنها بیاورند که پرچم همه این خواستها را دانشجویان سوسیالیست و آزادیخواه و برابری طلب بلند کرده اند و این پرچم باید به پرچم عمومی دانشجویان بدل شود. دانشجویان باید دریابند که خواستهایشان با خواست "آزادی وبرابری" و "سوسیالیزم یا بربریت" تداعی میشود. وراستش بعداز مرگ جریانات اصلاحات چی و تحکیم وحدتی وسر در آخور رژیم صدای دیگری غیر از سوسیالیزم و آزادیخواهی شنیده نمیشود واین رسالت بر دوش فعالین سوسیالیست دانشگاها افتاده و دست انها را میبوسد وباید به توده معترض دانشجو خط داد وپشت سر خواستهای رادیکال وانسانی سوسیالیستی بسیج کرد و این برگ مهمی و شاید تنها برگ برنده فعالین چپ وسوسیالیست است .

دانشجویان در این مدت باقی مانده تا 16 آذرباید تمام تلاش خود را بکار گیرند تا این سیاست را عملی کنند و محیط دانشگاه راچنان اماده کنند که 16 اذر امسال سرخ تر وسوسیالیستی تر از همیشه برگذار شود.
به امید یک 16 اذر سرخ و سوسیالیستی

Wednesday, October 22, 2008

نگاهی به اعتراضات دانشجویان

نوید مینائی
مقدمه:
اعتراضات و فعالیت های دانشجویی را می شود از جنبه تاریخی، موضوعی و غیره مورد بررسی قرار داد. اینجا قصد بررسی تاریخی ندارم بلکه ابتدا می خواهم نگاهی به موضوعات اعتراضات دانشجوبان داشته باشم. آن چیزهایی که دانشجویان برایش اعتراض می کنند، آنان را به میدان می کشد و باعث می شود علیرغم تمام سرکوبگری های حکومت اسلامی باز به میدان بیایند و خواهان تغییر در آن موضوع خاص شوند. در واقع این نوشته تلاشی است در پیدا کردن موضوعاتی که توده دانشجو را به میدان می کشد. این که توده دانشجو به چه چیزهایی عکس العمل نشان می دهد و حول چه موضوعاتی میتواند سازمان یابد.
به نظر من در حال حاضر موضوعات بسیار زیاد و متفاوتی در هر عرصه از زندگی در ایران هستند که می توانند و فی الحال موضوع اعتراض هستند و جنبش های اعتراضی حولشان شکل گرفته. اعتراضات در دانشگاه ها یا چیزی که با یک درجه تخفیف به آن می گوییم اعتراضات دانشجویی در ادامه و بستر اعتراضات اجتماعی ست که در بیرون دانشگاه در جریان است. ضدیت با زن و مردسالاری، که در دانشگاه به صورت گزینش جنسیتی و بومی گزینی و انواع مشکلاتی که به خصوص از طرف نهاد های حکومتی در دانشگاه برای دختران به وجود می آید، فقر و مشکلات اقتصادی که گریبان همه جامعه را گرفته یکی از آثارش در دانشگاه باعث عدم تخصیص امکانات به دانشگاه ها و افت شدید سطح علمی و آموزشی و رفاهی در دانشگاه ها می شود، اعمال فرهنگ اسلامی و عقب مانده شرقی که باعث تفکیک جنسیتی کلاس ها جدا کردن سرویس ها و اعمال محدود در رابطه بین دختران و پسران می شود. سرکوب عمومی در جامعه برای برقرار ماندن جمهوری اسلامی که به همه اینها شدت بیشتری می دهد و مسئله دستگیری و کلا "دانشجوی زندانی"، تعلیق از تحصیل و ایجاد مانع برای ادامه تحصیل دانشجویان فعال را ایجاد کرده است. این ها فقط نمونه هایی از مشکلات دانشجویان در دانشگاه هاست ولی عمده ترین آنها هستند و حول هر کدام اعتراضات زیادی شده است.
همانطور که اشاره کردم همه اعتراضات در دانشگاه ها بر بستر یک اعتراض عمومی تر و با تکیه به قدرت آن در جامعه در جریان هستند. در جاهای دیگر دنیا هم حتما اعتراض برای مثلا کاهش شهریه یا سایر مشکلات در دانشگاه ها در جریان باشد، ولی تفاوت عمده و تعیین کننده این اعتراضات با نمونه های مشابهش در ایران وجود زمینه اجتماعی برای آن اعتراض مشخص در ایران است. یعنی وجود یک جنبش قوی معترض و آماده و مترصد برای پایان دادن به همه مشکلات به جنبش سرنگونی.
در ادامه این مقاله سعی می کنم لیستی از اعتراضات دانشجویان را مورد بررسی قرار دهم. لیستی از مواردی که دانشجویان در عرض سه یا چهار سال گذشته فعالانه برای تغییرشان تلاش و مبارزه کرده اند. این مبارزات گاه موفق بوده، گاه شکست خورده و گاه به بیراهه کشانده شده است. باید زمینه های این اعتراضات تحلیل شوند و سیاست ما در آن مورد بیان شود. مثلا ریشه جداسازی جنسیتی که در واقع بخشی از آپارتاید جنسی اعمال شده در جامعه و دانشگاه است کجاست و برای حل این مسئله چه باید کرد و در واقع راه حل ریشه ای این معضلات چیست. در واقع تلاش من این است که نشان دهم معضلات و مشکلات موجود در دانشگاه مسائلی در هم تنیده و به هم مربوط هستند که ریشه در مشکلاتی دارند که جمهوری اسلامی برای جامعه ایران به وجود آورده و راه برون رفت از آن نه تنها سرنگونی جمهوری اسلامی بلکه ریشه ای تر از آن برقراری جامعه ایی مبتنی بر آزادی و برابری است.
نیروهای موجود در صحن سیاسی دانشگاه:
در دانشگاه هم مثل بیرون آن دو جنبش عمومی برای در دست گرفتن عرصه اعتراضات تلاش و مبارزه می کنند. جریان های چپ و سوسیالیست و نیروهای راست. در واقع جریانات موجود در دانشگاه شامل طیفی از کمونیسم کارگری تا انواع راست حکومتی و غیر حکومتی است. مسئله اینجاست که هر کدام از این گرایشات تا چه حد توانسته اند در میان توده دانشجو اتوریته کسب کنند، چه قدر توانسته اند افق و آرمان شان را به توده دانشجو عرضه کنند و کاری کنند که توده دانشجو پرچم آن را بلند کند و به عنوان پرچم و پلاتفرم خود، آن را بپذیرد. مثلا چپ و سوسیالیسم در دانشگاه چقدر توانسته حرف دل توده دانشجو را بزند و توده دانشجو متقابلا این چپ و سوسیالیسم را به رهبری و آلترناتیو خود پذیرفته است. راست از انجمن های اسلامی و تحکیم وحدت گرفته تا دانشجویان لیبرال و غیره چقدر موفق بوده اند. اینجا باید توازن قوی و رانت های حکومتی برای جریانات راست را نیز در معادلات وارد کنیم. این بررسی اما در این مقاله به عنوان یک تحلیل به کمک ما می آید تا راه حل واقعی و پیشنهادی مان را بهتر بشناسیم و بتوانیم حول آن فعالیت ها مان را سازمان دهیم.
جریانات راست به همان اندازه که توانسته اند از حکومت فاصله بگیرند و یا ژست فاصله داشتن را نشان دهند به همان اندازه به توده دانشجو نزدیک شده اند البته این فاصله از حکومت تنها یک فاکنور برای نزدیکی و احاطه به اعتراضات دانشجویان است. نیروهایی مثل سازمان مجاهدین خلق هستند که شدیدا سرنگونی طلب هستند ولی از آنجایی که در جامعه از اقبالی برخوردار نیستند به همان درجه در دانشگاه هم آینده ایی ندارند. این را در پرانتز اضافه کنم که گرچه بخشی از جامعه از دانشگاه وارد جامعه می شود، ولی گرایشات سیاسی از جامعه وارد دانشگاه می شوند و در واقع دانشگاه به عنوان نمایشگر سطح اعتراضات جاری در جامعه عمل می کند و از جامعه بیشتر تاثیر می گیرد تا تاثیر گذار باشد.
انجمن های اسلامی و تحکیم وحدت و کسانی که اسم بی مسمای لیبرال را بر خود گذاشته اند شناخته شده ترین نیروهای راست موجود در دانشگاه هستند. این نیروها اساسا خواهان تغییردر ساختارهای اجتماعی، براندازی حکومت و یا حتی ایجاد تغییرات اساسی در حکومت نیستند. راه حل هایشان اساسا مذاکره با حکومتی ها (به خصوص بخشی از حکومت که به آنان نزدیک هستند و در واقع یک هدف را دنبال می کنند و اینان شاخه دانشجویی آنان محسوب می شوند)، همین طور توسل به مراجع تقلید و خلاصه در چهار چوب وضع موجود هستند. جایی که به نیروی توده دانشجو متوسل می شوند در واقع می خواهند برای بخش دیگر حکومت قدرت نمایی کنند و به اصطلاح سیاست شان فشار از پائین و چانه زنی از بالاست تا به اهداف شان برسند.
طیف راست به دنبال راه حل اساسی برای مشکلات دانشگاه نیست چرا که اساسا مشکلش با مشکل توده دانشجو یکی نیست. به دنبال جایگاه مناسب تری در ساختار حکومت فعلی می گردد و از اعتراضات موجود و قدرت توده دانشجو در این راستا می خواهد استفاده کند. رادیکال شدن و چپ شدن اعتراضات و مطالبات در دانشگاه و جامعه البته این گرایش را مجبور می کند به چپ نزدیک شود و به زبان چپ حرف بزند ولی این نزدیک شدن در اثر فشار اعتراضات است و در واقع سیاستی است برای مهار و به راست کشیدن اعتراضات جاری. مثلا طرح جداسازی جنسیتی اصولا نباید مسئله و مشکل نهاد "انجمن اسلامی" باشد، ولی می بینیم انجمن اسلامی هم گاهی به این امر اعتراض می کند. این نشان دهنده فشار چپ و توده ای شدن مطالبات ضد مذهبی در جامعه و دانشگاه است. اگر انجمن اسلامی به جدا سازی جنسیتی برخورد اعتراضی نکند خود را در کنار بسیج دانشجویی می بیند در حالیکه این گرایش برای رسیدن به اهدافش و با توجه به جایگاهش در توازن قوای سیاسی حکومت و جامعه نیاز دارد اعتراضات اجتماعی را کنترل و تا جایی که می تواند مهار و منحرف کند و به عنوان برگ برنده خود در مقابل جناح دیگر حکومتی از آن استفاده کند.
این نیروها با شکست دوم خرداد و خاتمی در عرصه اجتماعی، شانس شان برای رهبری اعتراضات اجتماعی و همین طور در دانشگاه به شدت کم شده است. هنوز ته مانده محفل هایی که با خاتمی خود را تعریف می کنند موجودند و هر از چندگاهی به محافل خود دعوتش می کنند ولی گذشته از این محافل سیاست عمومی انجمن های اسلامی اصلاح و نگه داشتن همین حکومت است، و این بزرگ ترین نقطه ضعف این نیروهاست. این نیروها دقیقا به خاطر شکست و عبور جامعه از خاتمی و اصلاحات و قوت گرفتن جنبش سرنگونی در مقابل جنبش اصلاحات، برای بقای خود نمی توانند سیاست اصلی شان را، هدف و آرمانشان را دقیقا و بی دغدغه دنبال کنند و باید به دنبال جنبش سرنگونی بدوند و مدام تلاش کنند آن را منحرف کنند.
این گرایشات با توجه به نزدیکی و خویشاوندی سیاسی شان با جناح خامنه ای و احمدی نژاد، توانسته اند امکانات وسیع و چتر امنیتی مناسب تری نسبت به دیگران داشته باشند. شبکه خبر رسانی ، دفاتر رسمی و برگزاری انتخابات و تشکیل انجمن هایشان به طور علنی، هر چند طی یک سال گذشته مورد هجوم حکومت قرار گرفته است ولی هنوز نسبت به جریانات دیگر بسیار با امکانات تر هستند. این امکانات در عرصه عمل نقشی بسیار مهم بازی می کنند.
در ادامه مطلب به بررسی نیروهای چپ موجود در دانشگاه و اعتراضات جاری در دانشگاه می پردازیم.

جملات ماندگار!!!

نوشین آزادی- اصفهان
مروری بر سخنان حکیمانه مسئولین جمهوری اسلامی : جالب است بدانید این سخنان بدون هیچ گونه تغییری در اینجا آورده شده و هیچگونه طنزی در کار نیست.
رادان: "قرار گرفتن چکمه بر روی شلوار به دلیل نشان دادن بخشی از برجستگی بدن از مصادیق شرع است و تبرج به حساب میآید."
جوادی آملی: " دانشمندان فیزیک، شیمی، بارانشناسی و زمین شناسی بدون پسوند اسلامی نفهمند."
شکوفه گلخو، رییس دانشگاه الزهرا: "بدحجابی زنان موجب فعال شدن غده هیپوفیز مردان در تولید مثل میشود."
امام جمعه شیراز: "گرانی خانه باعث شد جوان پاک ما به جای مسکن، دوست دختر و دوست پسر بگیرند."
حسنی، امام جمعه ارومیه: " اگر فرد مشرکی را وقتی فهمیدیم که واقعاً مشرک شده، باید او رابسوزانیم؛ اگر با گلوله هم بود اشکالی ندارد."
قرائتی: " ما آخوندها همیشه مثل گاز اشک آور عمل می کنیم؛ فقط بلدیم گریه مردم را در آوریم."
احمدی نژاد: " ما یک کشور آزاد هستیم."
حسین مرعشی: " احمدی نژاد نه فقط معجزه هزاره سوم، که معجزه هزاره چهارم هم هست."
امام جمعه تبریز: "علت زلزله اخیر تبریز، اظهارات اعلمی نماینده تبریز در مورد سیدالشهدا بود."
خزعلی: "حجاب موجب بالا رفتن معدل دانشجویان میشود."
احمدی نژاد : " در ایران همجنسگرا نداریم."
امینی ، امام جمعه قم :" سنگسار باید علنی باشد."
احمدی نژاد :" ایران قدرت اول جهان است."
حسنی :" اگر مومنین غسل جمعه را انجام ندهند مشکلات کمبود گاز مرتفع می شود."
حسنی در نماز جمعه ، چگونگی خواستگاری نرجس خاتون برای امام حسن عسگری ! توسط پیامبر که در عالم خواب صورت گرفت را توضیح داد.
وزیر مسکن :" ساکنان شهرهای بزرگ امیدی به خانه دار شدن نداشته باشند."
وزارت اطلاعات :" سنجابهای جاسوس در مرز دستگیر شدند."
احمدی نژاد : نفت را سر سفره مردم می آوریم ، … بعد از انتخابات : " نفت خوردنی نیست که سر سفره ها بیاوریم."
الهام ، سخنگوی ( وقت ) دولت :" نفت را سر سفره مردم نمی آوریم ، بوی بد می دهد."
مسئولین نیروی انتظامی در ملاقات با یک گروه از وزارت کشور آلمان آمادگی خود را برای تامین امنیت بازیهای جام جهانی ( در آلمان ) اعلام کردند.
اسماعیل ططری ، نماینده سابق کرمانشاه :" آلمانی ها اگر بشر بودند یک زن رقاص رئیسشان نمی شد."
احمدی نژاد :" اینها …. به اندازه بزغاله هم از دنیا فهم و شعور ندارند."
علی لاریجانی در جریان رسیدگی به پرونده هسته ای ایران :"با شکلات راضی نمی شویم."
لاله افتخاری ، نماینده مجلس ( مسجد ) شورای اسلامی :" در سرزمین اسلامی نباید یک مریض زن بدست نامحرم مداوا شود."
شکراله عطارزاده ، نماینده مجلس ( مسجد) هفتم : کوندالیزا رایس یک پیر دختر امریکایی ولگرد است که ناکامی های جنسی وی موجب عقده شده است."
سخنگوی دولت ، پس از تصویب لایحه بودجه : " دولت مسئول گرانیهای سال آینده نخواهد بود."
وزیر کشور ( در مورد انتخابات ) :" آنقدر که به فکر آفتابه لگن هستیم به فکر تقویت محتوای برنامه ها نیستیم."
احمدی نژاد : " امریکا به ایران حمله نمی کند چون من مهندسم و مسائل را تحلیل می کنم."

مارکس قدم میزند!

ایمان شیرعلی


فقط بر تی شرت این دختر جوان نیست که مارکس با آن نگاه نافذش به شما نگاه میکند و با آرامش در خیابان قدم میزند. موضوع از این جدی تر است.
این روزها همه جا صحبت از بحران مالی آمریکاست که گریبانگیر دیگر کشورها نیز شده. دولت های مختلف مبالغ نجومی تحت عنوان " نجات ملی" برای کمک به بانکها و موسسات مالی رو به ورشکستگی در نظر گرفته اند. کشور آلمان نیز از این امر مستثنی نیست. در حالی که مهندسین افکار تحت عنوان کارشناسان اقتصادی هرروزه در رسانه های مختلف و میزگردهای تلويزيونی سعی دارند این بحران مالی را با طمعکاری افرادی چند و عدم کنترل کافی دولتها بر سرمایه گذاری و معالات بانکی توجیه کرده در بهترین حالت تقصیر را گردن نئو لیبرالیسم بیاندازند، خبری متفاوت نظر مرا به خود جلب کرد.
عنوان خبر به این شرح بود: " مارکس دوباره خواهان دارد"!
مضمون این خبر به این شرح است:
"طی بحران مالی اخیر نقد کارل مارکس به کاپیتالیسم دوباره مورد توجه اذهان قرار گرفته. مدیر مسئول انتشارات کارل ـ دیتس که از ناشربن آثار مارکس و انگلس در آلمان به شمار میرود طی مصاحبه ای با روزنامه NRZ با اذعان به این امر که " مارکس دوباره مد شده" اضافه کرد: ... به طور مثال فروش جلد اول کتاب کاپیتال در دوره اخیر نسبت به سال 2005 سه برابر بوده است. وی تصریح نمود : خوانندگان این اثر را اکثرا جوانان آکادمیکی تشکیل میدهند که واهی بودن خوشبختی به روش نئولیبرالیستی برایشان مسجل شده. این ناشر که از فروش بیش از 1500 جلد کتاب کاپیتال از ابتدای سال میلادی تاکنون خبر میداد پیش بینی کرد روند صعودی خرید آثار مارکسیستی با سرعت بیشتری ادامه خواهد یافت..."
لازم به ذکر است این خبر به سرعت در اکثر رسانه های مهم آلمان منعکس شده.

نگاه واقعبینانه ای به ساختار سیاسی ـ اجتماعی جوامع اروپایی نشان میدهد با وجود رو به زوال گذاردن تبلیغات جنگ سردی و حملات گسترده به آرمان آزادی خواهی و برابری طلبی پس از سقوط دیوار برلین و علیرغم توجه دوباره این جوامع خصوصا جوانان به ایده های مارکسیستی ، کمونیسم هنوز به عنوان یک وزنه سیاسی این جوامع به شمار نمیرود. دلیل آن عدم حضور احزاب کمونیست کارگری در این جوامع است. احزابی که به عقیده من، در همین فضای موجود و همین امروز قادر به کارهای بزرگی می بودند. احزابی از جنس حزب خودمان با کادرها و اعضایی از نوع خودمان.
در ایران اما وضع به این شرح نیست. دو تفاوت عمده وجود دارد. جامعه ایران هیچگاه مانند جوامع غربی هدف بمباران تبلیغاتی علیه سوسیالیسم قرار نگرفته برعکس امروزه شاهد عروج آزادی خواهی وبرابری طلبی در ایران هستیم. مهمتر از این حضور سیاسی ـ اجتماعی حزب کمونیست کارگری در ایران است. این حزب را با هیچ ترفند و تریکی نمی توان از محاسبات سیاسی ایران حذف کرد. این حزب خاصیتا مهر خود را بر همه تحولات سیاسی ـ اجتماعی جامعه میکوبد.
بحرانهای سرمایه داری سکانسهایی هستند که در آنها شبح سوسیالیسم خواه ناخواه احضار میشود. پیروزی سوسیالیسم در ایران اما به این شبح کالبدی میدهد و آنرا به اصلی ترین پروتاگونیستهای سیاست در جهان بدل میسازد.

Thursday, October 16, 2008

حزب را نشان دهیم

ایمان شیرعلی

به جرأت میتوان جمهوری اسلامی را منفورترین رژیم تاریخ دانست. دول بورژوایی همیشه وظیقه شان سرکوب و در انقیاد نگه داشتن کارگران و مردم زحمتکش بوده است. اما آنچه رژیم اسلامی طی سی سال حکومت خود به نمایش گذاشته فرای نسل کشی و جنایت علیه بشریت بوده است. از این رو اینکه مردم خواستار سرنگونی رژیمند نیازی به غیب گویی ندارد. سوالی که ممکن است مطرح شود اینست که چرا این امر تابحال به وقوع نپیوسته. پاسخ این سوال را میتوان به بهترین وجه در گفته های بینندگان تلویزیون کانال جدید جست. پاسخی کوتاه اما کلیدی : «رهبر نداریم!»
جامعه بدرست تشخیص داده که برای سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی نیاز به رهبر دارد. رهبری سیاسی که جامعه حول و تحت سازماندهی آن متحّد و یکپارچه شود. حال آنکه که این رهبری اینبار و بر خلاف سال 57 حی و حاضر است ! به عقیده من حلقه گمشده زنجیر انقلاب رجوع کلکتیو جامعه به این رهبریست!
با نگاهی به تاریخ تحولات سیاسی بیست سال گذشته ایران، بدون نیاز به تحلیل و توضیح خاصی، حزب کمونیست کارگری همواره با ظرفیت و توان این رهبری حضور داشته. در هر عرصه ای از مبارزه علیه رژیم اسلامی این حزب مهر خود را کوبیده. در هر زمینه ای حرف آخر را حزب زده و میزند. از اعتراضات کارگری گرفته تا جنبش دانشجویی، از برگزاری روز زن گرفته تا روز جهانی کودک ، از مبارزه علیه سنگسار و اعدام گرفته تا دفاع از حق پناهندگی همه جا حضور حزب چه مستقیم و چه با تبدیل شدن خطوط حزب به شعارها و قطعنامه های این تجمعات قابل رؤیت بوده است. اتمسفر صحنه سیاسی جامعه طی این سالها بشدت از حضور حزب تاثیر گرفته. امروز دیگر نه تنها لزومی برای "اثبات برادری" حزب نزد مردم وجود ندارد بلکه مرزبندی با آرمانهای این حزب مواجهه مستقیم با خواستها و مطالبات مردم محسوب میشود. اینها همه هست ولی آنچه که کم است حزبیت است. یعنی متحزب شدن و سازمان یافتن مردم حول حزب کمونیست کارگری است. از این رو حزبیت امروز بیش از هرچیز حائز اهمیت است. این که جامعه تا چه حد در امر سرنگونی موفق باشد منوط است به میزان رجوع مردم به حزب. هر شهروند ایرانی باید حزب را ظرف مبارزه خود علیه رژیم اسلامی بداند. حزب برای همین منظور تاسیس شده.
تلاش برای القا این واقعیت به جامعه ضروریست. حزب گریزی ناشی از زندگی تحت حاکمیت دیکتاتوری اسلامی و قبل از آن دیکتاتوری آریامهری سدی مقابل رجوع میلیونی صفوف مردم به رهبر خود بشمار میرود. هنوز در بخشی از جامعه وابسته به هیچ گروه وسازمانی نبودن حُسن محسوب میشود. ما باید حزبیت را جایگزین این فرهنگ کنیم. در اینصورت به عقیده من این تنها حزب کمونیست کارگریست که با حضور میلیونی مردم در صف خود مواجه میشود. باید بر طبل حزبیت بکوبیم. به هرکس که علیه نابرابریست، به هرکس که مخالف اعدام و سنگسار است، به هرکس که زن است و نمیخواهد برده باشد، به هرکس که همجنسگراست و میخواهد این فقط به خودش مربوط باشد، به هرکس که به کار ارزان و بی حقوق اعتراض دارد، به هرکس که از نکبت اسلامی به ستوه آمده، به هرکس که نمیتواند به چشمان کودکان کار و خیابان نگاه کند بدون اینکه اشک در چشمانش حلقه بزند و بالاخره به هر کس که سوسیالسیست است و همه آزادی و برابری را میخواهد باید حزب کمونیست کارگری را نشان دهیم. باید حزبیت را جلوی چشم مردم بگیریم و بر مقبولیت آن تأکید کنیم. جامعه باید بداند بدون این حزب کلاهمان پس معرکه است. جامعه بدون رهبری حزب کمونیست کارگری بر روی پله آخر سرنگونی طلبی درجا میزند. تعارف و بدهکارمنشی را باید کنار گذاشت. حزب کمونیست کارگری تنها شانس جامعه ایران برای سرنگونی انقلابی رژیم اسلامیست.

Friday, October 10, 2008

پرورزیون اسلام

ایمان شیرعلی
مذهب بخشی از تاریخ بشریست. تاریخی که به گفته مارکس تاریخ مبارزه طبقاتیست. در متن این تاریخ طبقاتی مذاهب همواره یکی از ستون های ثابت حاکمیت طبقه حاکم بوده اند. تاریخ مذهب تاریخ ننگ و جهل است. شنیع ترین جنایات تاریخ بشری مهر مذهب بر خود دارند. این تفکر که گویا بطور مثال اسلام برای 1400 سال پیش " حرفهای خوبی میزده" به هیچ عنوان قابل قبول نیست. مذاهب هیچگاه نقش مثبتی در تکامل بشر بازی نکرده و نمی کند. لیکن آنچه امروز در قالب اسلام شاهد آن هستیم فراتر از نقش کلاسیک مذهب بوده و پیشتر جنبشی سیاسیست با اهداف و منافع مشخص. جنبشی که ماتریال انسانی آن قربانیان آنند. پیش ازهمه کودکان و زنان جوامع اسلامزده. جنبشی که روی سنگسار و ختان الاناث و روی برقه و حجاب بنا شده امروز بیش از هر حادثه طبیعی ، بیش از هر جنگ و آتش سوزی و بیش از هر بیماری ناعلاجی از نسل بشر قربانی میگیرد. هر ثانیه میلیون ها کودک مورد آزار روحی و جسمی اسلامی قرار میگیرند. صدها میلیون زن با هر دمی درد و با هر بازدمی ذلّت تنفس میکنند. اگر شانس بیاورند زودتر به " آرامش ابدی" میرسند. جنگ جهانی دوم اگر 55 میلیون کشته به جای گذاشت رقم قربانیان اسلام بی شک از مرز میلیارد عبور میکند. برای زنی که در یک کشور اسلام زده دیده به جهان گشوده چیزی به نام مرگ طبیعی وجود ندارد چرا که برای او زندگی وجود ندارد.
پاسخ دولتهای غربی به پرورزیون اسلام چیست؟ « فرهنگ خودشان است! بگذارید این طفلکی ها آزادی پوششان را داشته باشند» حجاب را میگویند، حتی حجاب کودک را. به دیگر جنایات که حتی" چپ ترین "هایشان اشاره هم نمی کنند.
باید خودمان دست به کار شویم ! باید به مصاف اسلام رفته مغلوبش سازیم. باید با سرتاپای آن نبرد کنیم. عملی ترین تحمیل شکست به این مومیایی متعفن، سرنگونی جمهوری اسلامی ایران، این شاهرگ اسلام سیاسیست. با این مهم نه فقط کودکان و زنان ایران را از زیر ضرب این وحشیان بیرون میکشیم بلکه قدم بزرگی برای کوتاه کردن دست اسلام در جهان برداشته ایم. از همین امروز میتوان و باید مذهب زدایی کرد. باید علیه اسلام اعلام جرم کرد. باید صدای اعتراض خود را به گوش جهان رساند. باید همه را مجبور کنیم در مقابل این جنایات موضع بگیرند. در محیط زندگی خودمان باید شروع کنیم. هنوز در استانهای لرستان، کردستان ، خوزستان ، هرمزگان ، بندر کنگ ( در این بندر بیش از 70 درصد دختران) و مناطق دیگر ایران دختران ختنه میشوند. باید جلوی شکنجه در روز روشن را بگیریم. حول اینگونه اعتراضات باید برای سرنگونی رژیم اسلامی این بانی تمام مصائب جامعه متحد شویم. مهمتر از همه باید همین امروز به صفوف حزب کمونیست کارگری بپیوندیم که به عنوان تنها نیروی قابل اتکا عزمش را برای نمایندگی و رهایی بشریت جزم کرده.



Tuesday, September 30, 2008

در این بحث شرکت کنید! در حاشیه " دانشگاه و دانشجویان کمونیست"

نوید مینائی
کامران مزین در شماره ۳۶۹ سعی کرده است وظایف و چشم اندازهای دانشجویان کمونیست، همچنین خط قرمزهایی برای تعیین این گرایش در دانشگاه ها به دست دهد. من به نوبه خود از این بحث استقبال می کنم و امیدوارم تعداد هر چه بیشتری از رفقا در این بحث دخالت کنند. این بحث می تواند به تدقیق خطوط فعالیت سازمان جوانان را نیز کمک کند.
در ابتدا باید شمای دقیقی از اعتراضات دانشجویان و نقش و تعیین کنندگی دانشجویان چپ داشته باشیم. البته قصد این نوشته وارد شدن به نقش و جایگاه چپ در اعتراضات یک ساله اخیر دانشگاه نیست بلکه اینجا فقط می خواهم وارد بحث شوم و نکاتی را که در مورد نوشته کامران دارم بگویم.
کامران در شمایی که از اعتراضات دانشجویی در یکسال اخیر می دهد بعضی نکات را فراموش کرده است. کامران می نویسد " آنچه از تاریخ سال گذشته چپ در دانشگاه به عنوان تحلیل بیرون می آید نشان از یک جریان قوی تا شانزده آذرمیدهد که در ادامه یک رکود نسبی در فعالیت و کار دانشجویان کمونیست به دنبال دستگیریهای بعد از ۱۶ اذررا نشان میدهد."
چند نکته اینجا هست اول اینکه بعد از ۱۶ اذر دانشگاه به هیچ وجه دچار رخوت و رکود نبود بلکه توده ای ترین و وسیع ترین اعتراضات دانشجویان را شاهد بود. اعتراضات چند روزه کوی دانشگاه، اعتراضات دانشجویان شیراز، دانشکده های فنی، دانشگاه سهند و تربیت معلم از نمونه های بسیار گسترده و پی گیر و نسبتا موفق اعتراضات دانشجویان است. گرچه کامران می گوید "رکود نسبی در فعالیت دانشجویان کمونیست" ولی نکته ای که مطرح می شود نگرش کامران به دانشجویان چپ است. ظاهرا منظور کامران از دانشجویان چپ فعالین رسمی و با اسم رسم چپ در دانشگاه هاست. ولی مفهوم فعال چپ به نظر من گسترده تر از این تعریف است. دانشجویانی که برای برچیدن قوانین اسلامی از دانشگاه شیراز رئیس دانشگاه را مجبور کردند معذرت خواهی کند یا بعد از آن سایر مطالیاتشان را گرفتند، دانشجویانی که در تربیت معلم چندین روز سرسختانه در مقابل انواع تهدید ها و اتهامات مقاومت کردند، دانشجویان دانشکده های فنی که اعتراضشان را به خیابان کشاندند و گسترده ترین تجمعات را سازمان دادند و یا دانشجویان کوی دانشگاه که درست بعد از سرکوب روز دانشجو خیابان را محل اعنراض خود کردند و سایر اعتراضات دانشجویی راست نیستند. اینها چپ جامعه و چپ دانشگاه است که تعرض می کند. نه به هیچ مرجع تقلیدی دخیل بسته و نه به رای زنی و چانه زنی از بالا دل خوش کرده است، بلکه به اعتراض توده ای و نیروی متشکل خود برای رسیدن به اهداف و مطالباتش متکی ست. شاید چپ بودنش هنوز باید آگاهانه تر بشود ولی نمی شود این ها را از چپ دانشگاه و جامعه خط زد چرا که جزء گروههای شناخته شده چپ نیستند. در هر صورت این بحث مفصلتر است اما تا همین جا دید من از چپ و اعتراضات دانشجویی با دید کامران متفاوت است و من در آن فاصله زمانی چپ را غیر فعال نمی دانم.
نکته بعدی خط قرمزهاییست که کامران برای فعالین چپ ترسیم می کند است که من با آن مشترک نیستم. کامران می گوید " پاسیفیسم ,سازش با جمهوری اسلامی و جریانات راست, ایثار گرایی, شعارهای ناسیونالیستی و مذهبی و دفاع از جنگ و مخالفت ناسیونالیستی با امپریالیسم خط قرمز مبانی کمونیستی و دفاع از کارگران و زنان و کودکان و دفاع از سکولاریسم و ازادی بیان خطوطی است که امروزه یک کمونیست را در دانشگاه و جاهای دیگر متمایز میکند. "
به نظر من اینها هنوز فعال چپ را از بقیه جدا نمی کند. به این لیست خیلی چیزهای دیگر می شود اضافه کرد ولی آزادی خواهی و برابری طلبی نقش مهم و برجسته ای دارد. امروز دیگر آزادی خواهی و برابری طبیی بدون متحزب بودن هم معنایی ندارد. اگر آزادی خواه و برابری طلب باشی ولی متحزب نباشی هنوز کاری نکرده ای. به نظر من کامران نقش حزب را در خط قرمزها و پائین تر در نوشته اش کمرنگ می بیند.
امروز تحزب کلید رفع ستم و آزادی خواهی و برابری طلبیست. اگر آزادی می خواهیم، برابری می خواهیم، اگر استثمار بد است، اگر سوسیالیسم می خواهیم باید متحزب بشویم، باید حول اتحاد بخش ترین سیاست ها متحد شویم. این اتحاد فقط حول سیاست های انسانی و آزادی خواهانه و برابری طلبانه می تواند به وجود بیاید و نیروی دانشجو و جامعه را به حرکت درآورد. اینها که برشمردم مطالبات هر کسی می تواند باشد علی الخصوص فعالین چپ چه در دانشگاه و چه خارج آن بنا بر این پیوستن به حزب و متحزب شدن در سطح اجتماعی امروز شاخص چپ بودن یعنی خواهان تغیر اساسی بودن است.
در ادامه کامران وقتی از نقش حزب می گوید، می گوید ". خط حزب کمونیست کارگری به عنوان حزب طبقه کارگر در این راه میتواند بسیار به دانشجویان چپ کمک کند."
من می پرسم فقط خط؟ پس خود حزب و تشکیلات و سازمانش چی؟ چرا فقط خط؟ اصلال این خط از کجا آمده است؟ چه کسی این خط را نمایندگی می کند؟ چه کسی باید جامعه را حول این خط متحد کند؟ جایگاه حزب در نوشته کامران هنوز آن جایگاه واقعی و مهم اش را ندارد. امیدوارم در نوشته های بعدی جایگاه حزب به عنوان سازمان متشکل کننده و رهبری کننده را نیز بررسی کنیم، این برای تعیین تکلیف با جمهوری اسلامی سرمایه داری ضروریست.
من اینجا فعلا وارد توضیح وظایف مشخص فعالین چپ و دانشجویانی که می خواهند کاری کنند نمی شوم. بحث اینرا به فرصتی دیگر وامیگذارم. امیدوارم که رفقای دیگری مثل کامران وارد بحث شوند و این بحث روشن تر و دقیق تر ادامه پیدا کند. در پایان از کامران تشکر می کنم که این بحث مهم را باز کرد.

دین و فرم ثبت نام!

ژاله آزادی- اصفهان

هنوز چند روزی از آغاز سال تحصیلی نگذشته است که درگیری بین دانشجویان و حراست شروع شده است، به دلایل زیر پا گذاشتن قوانین!!! دانشگاه، و دقیقا از روی همان فرم تعهدنامه کذایی که به دانشجویان داده اند که امضا کنند.
در سراسر دوران تحصیل و حتی سر جلسه امتحان، حراست دست از مزدوربازی برنمی دارد و ترم گذشته دانشجویان زیادی از ادامه دادن جلسه امتحان محروم ماندند و در اتاق رئیس دانشگاه تفتیش عقیده شدند: مگر شما مسلمان نیستید، علت اینطور پوشش چیست و هزاران سوال بی ربط دیگر..
در فرم ثبت نام باید بنویسی چه دینی داری چون دین جزء مشخصاتی است که باید پر شود و وای به حال دانشجویی که بخواهد خط تیره بکشد! تکلیف ما دانشجویانی که نه تنها دین نداریم بلکه از مخالفان و مبارزان علیه دین و مذهب هستیم چیست؟؟ یا سکوت و یا.... .چاره ای نداریم جز اینکه دین پدران و مادرانمان را در آن بنویسیم تا بتوانیم به تحصیلمان ادامه دهیم.رژیم کثیف و دیکتاتور اسلامی ایران حتی با وجود این قوانین سختگیرانه و قرون وسطایی نمی تواند از فروپاشی خود جلوگیری کند و تمامی اینها چاهی است که به دست خود رژیم برای سقوطش در آن کنده می شود، جوانان درایران بیدارند و در کمین لحظه ای برای براندازی این حکومت کثیف اسلامی.

چرا شوک؟

پارتیا پرتو، ایران
این مطلب رو در ادامه مطلب هفته گذشته دوست عزیزم ژاله آزادی که در مورد برنامه شوک (که راجع به موسیقی رپ بود) با نام "شوک یا چرند" نوشته بود، نوشتم.
اگر کمی به گذشته برنامه های صدا و سیمای جمهوری اسلامی در مورد موسیقی نگاه کنیم می بینیم در گذشته ای نه چندان دور برنامه های مشابهی البته نه در چنین سطحی راجع به موسیقی متال داشتیم و این اولین برنامه ای نیست که سعی در تخرب یک سبک موسیقی دارد. چند سال پیش که موسیقی متال در میان جوانان ایرانی گل کرده بود و طرفدارن بسیار زیادی داشت مسئولان مربوطه سعی در تخریب آن داشتند. در دو سه سال اخیر با افزایش علاقه جوانان و موج گسترده رپ فارسی که در بین جوانان و خوانندگان ایرانی افزایش پیدا کرد این بار مسئولین رو سوی خراب کردن این سبک موسیقی آوردند. اما دلیل چیست؟ و چرا صدا و سیمای رژیم به این اندازه برای تخریب یک سبک موسیقی تلاش میکند؟
اگر به این برنامه توجه کنیم می بینیم سعی در مطرح کردن چند مسئله دارند: شیطان پرستی، اعتیاد و فساد اخلاقی. رژیم با راه انداختن چنین برنامه های سعی میکند با یک دیر دو نشان بزند. اول اینکه خانواده هایی که جوانانشان علاقه مند به این سبک هستند رو به نوعی می ترسانند و برای سرکوب جوانان از خانواده های آنان استفاده می کنند. و دوم اینکه افزایش نرخ اعتیاد رو به گردن موسیقی های غربی و رسانه های غرب می اندازند و تلاش در تبرئه خود در مورد رشد بی سابقه اعتیاد در بین جوانان دارند.
طرح مسئله شیطان پرستی و فساد بیشتر برای تحریک اسلامی های تندرو و موافق رژیم است برای سرکوب بیشتر این جوانان بخت برگشته که تنها جرمشان علاقه به سبک خاصی از موسیقی است. حال دلیل اینکه گوش دادن به نوع خاصی از موسیقی چه ربطی با شیطان پرستی – که خود جهل اکبر و محصول گرايشات ديني متعصبانه است – دارد بماند.
شاید هیچ روشی برای سرکوب جامعه به اندازه درگیر کردن جامعه با خود قدرتمند نباشد. و جمهوری اسلامی از این روش برای افزایش طول عمر خود استفاده میکند و سعی در فرسایشی کردن مبارزات بر ضد خود را دارد تا بگوید این مبارزات همیشه وجود داشته و دارند اما نتیجه بخش نیستند و به نوعی مخالفین خود را از ادامه فعالیت های مایوس کند. چرا که همین جوانان، کارگران و دانشجویان هستند که باید خود آینده خود را تغییر دهند و درگیر کردن آنها با چنین مسائلی آنان را از هدف اصلی که همانا سرنگون کردن رژیم است دور می کند.

توقف هابل!

پارتیا پرتو
پس از اینکه LHC به خاطر برخی از مشکلات خاموش شد اینبار نوبت به توقف تلسکوپ هابل رسید تا روند مشکلات پیش روی علم ادامه داشته باشد. علت این مشکلات بوجود آمدن اشکال در سیستم ثبت و انتقال داده های تلسکوپ به زمین است. بخش فرمت دهنده اطلاعات کامپیوتر هابل با مشکلات اساسی روبروست و تلاش برای راه اندازی مجدد آن به ناکامی انجامید.
بر طبق اطلاعات رسیده از ناسا ماموریت این تلسکوپ حداقل تا ابتدای سال جدید میلادی به تعویق خواهد افتاد. شاتل اتلانتیس که برای مدت 2 هفته مامورانتقال تیم روز رسانی قطعات تلسکوپ هابل را داشت، برای فرستادن نیرو های جدید تعمیراتی آماده خواهد شد. این شاتل فضایی مامور انتقال فضانوردانی بود که برای ماموریت به روز رسانی به مدت 2 سال تمرینات فشرده ای داشتند تا در مدت 2 هفته به بازسازی برخی از قطعات هابل بپردازند.
تلسکوپ فضایی هابل در سال 1990 میلادی به فضا پرتاب شد. اگرچه چند سال اول ماموریت هابل به دلیل وجود پاره‌ای از مشکلات اپتیکی در ابزارهای آن، خیلی درخشان نبود، ولی با انجام اولین ماموریت تعمیر و رسیدگی، این تلسکوپ به وضعیت مطلوب رسید و در خدمت دانشمندان دنیا قرار گرفت و اطلاعات و تصاویر بسیار با ارزشی را ارسال کرد.
تمامی فعاليت هاي تلسكوپ فضايي هابل توسط پایگاه های زمينی آن كنترل مي شوند. نقطه مركزي تمام عمليات ها تيم عمليات پرواز است كه در مركز پرواز فضایی گودارد واقع در مريلند، قرار دارد. در آنجا نمايشگرهاي وضعيت، بر سالم بودن هابل و بخش‌هاي آن در موقع حركت و فعاليت هاي علمي نظارت مي كنند. آنها حركت هاي هابل را با ارسال فرمان هايي از راه ماهواره به كامپيوتر تلسكوپ كنترل مي كنند. ارتباط آن ها با فضاپيما به هابل مي گويد كه چه كاري را در چه زمانی انجام دهد.
تلسکوپ فضایی هابل مانند بسیاری از ماموریتهای فضایی موفق دیگر بیش از آنچه که پیش‌بینی می‌شد، فعالیت کرده ‌است و زمزمه‌ها دربارهٔ بازنشستگی‌اش به گوش می‌رسد. در مورد زمان پایان کار هابل و چگونگی پایان کارش حرفها متفاوتی شنیده می شود. اما تنها موضوعی که روشن است تا زمانی که تلسکوپ فضایی بعدی آمادهٔ رفتن به فضا نباشد، این اتفاق نمی‌افتد.
پروژه تلسکوپ فضایی بعدی به نام «تلسکوپ فضایی جیمز وب» با اندازه‌ای بزرگ‌تر و قدرتی بالاتر و البته هدفهایی متفاوت در دست طراحی است.

Thursday, September 25, 2008

بومی پذیری دختران! ترس حکومت اسلام از زنان!

الیا تابش

مسئله کنکور و سهمیه بندی، یکی ازمشکلات جوانان به خصوص در این سالهای اخیر بوده است. امسال طرح بومی پذیری اعتراض بسیاری را برانگیخت که و سر انجام حکومت مجبور شد برای جبران اعلام کند که ظرفیت بیشتری را خواهد پذیرفت . حالا هنوز به قول معروف جوهر این تعهدشان خشک نشده طرح دیگری به مجلس ارائه شده که داوطلبان دختر در دانشگاههای شهری که پدر و مادر یا همسرشان سکونت دارند پذیرفته شود و به اصطلاح گزینش بومی شوند.

این یکی از مضحک ترین طرح هایی ست که جمهوری اسلامی برای مقابله با حضور گسترده زنان درجامعه و دانشگاه ها اتخاذ کرده و این را در کنار طرحهای چند مرحله ای ( هر مرحله سخت گیرانه تر!) مقابله با بی حجابی ، لایحه حمایت ازخانواده ،تغییر ساعت کار زنان و ... که بگذارید اصلا نشانی از حکومتی نمیبینید که ذره ای به خودش اطمینان دارد . نشان ازرژیمی

می بینید که ترس به تمام وجودش افتاده و به هر دری میزند تا بلکه این توده وسیع زنان معترض که از همه طرف روی سرش خراب شده اند و برابری میخواهند را چه کند. که البته درنهایت یک کار میتواند برایشان انجام دهد و اینکه شراین حکومت را از سرجامعه کم کند!

از این شوخی و جدی آمیخته با هم که بگذریم و برویم سراغ جامعه. جامعه ای که اعتراض در بخشهای مختلفش به چشم میخورد . اعتراضات کارگران و معلمان، دانشجویان و پرستاران، جوانان و زنان.

در کنار و همانند دیگر بخشها، جنبش زنان هم جلو آمده ، تجربه کسب کرده ، رادیکال تر شده و به چپ چرخیده. از آن بخشی که پارچه های قرمز بستند و اعلام کردند میخواهند در استادیومها فوتبال را تماشا کنند تا دانشجویان دختری که علی رغم تمام تهدیدها و فشارها نقش پر رنگ و فعالی در اعتراضات دانشجویی داشته اند.

مسئله این است که رژیم تمام سعی اش را کرد و بهتر بگویم تمام زورش را زده که از هر دری بشود جلوی این اعتراضات را بگیرد . از سرکوب مستقیم تا سعی در منحرف کردن مسیر ، اما جامعه نپذیرفته، پس زده و خواسته های خودش را مطرح کرده . 30 سال است که تلاش میکند روز فاطمه زهرا را به روز زن تبدیل کند و نتوانسته و جامعه 8 مارس را با خواسته های چپ این روز جلوی خودش گذاشته . از قانون و مدیا و سرکوب بهره گرفته تا فرهنگ ارتجاعی ، مرد سالار ، ضد زن اسلامی را به عنوان فرهنگ غالب جامعه حاکم کند ، اجازه نداده اند . صدها نهاد و گروه علیه خشونت و بدرفتاری با زنان ، علیه قتلهای ناموسی و سنگسار تشکیل شده و حالا ظاهرا میخواهد زنان را در دانشگاهها مرعوب کند.

با انواع و اقسام طرحهای حجاب و جداسازی جنسی و تماس و تهدید خانواده های دانشجویان دختر نتوانست جلوی شرکتشان را در اعتراضات بگیرد و بهتر بگویم نتوانسته جلوی اعتراضی که علیه آپاتاید جنسی وجود دارد را بگیرد که حالا دیگردختران دانشجو یک پایه مهم اش را تشکیل میدهد . همانطور که 30 سال است در جامعه هر روزه به سرکوب زنان در خیابانها و مکانهای عمومی میپردازد و هنوز نتوانسته حجاب را بر سر زنان نگاه دارد و به قول یکی از دوستان « حیاتش به تار مویی بسته » . البته جمهوری اسلامی به درستی درک کرده که این عرصه ایست که لحظه ای کوتاه آمدن از آن به رفتن اش منتهی خواهد شد چرا که اگر یک روز بیاید که همین بر فرض مثال حجاب برداشته شود ، فردای آنروز وجود این رژیم نیز جای تردید دارد.

به هر صورت همانطور که طرحهای پیشین حتی به نقل از خودشان با شکست مواجه شد ، این بار هم نمیتواند با این طرفند زنان را به عقب براند .این نسل سر کوتاه آمدن ندارد. دانشجویان می بایست این مسئله را امر خود دانسته و در مقابل این طرح و دیگر تعرضات جمهوری اسلامی به حقوق اولیه شان بایستند. همینطور که تا به حال هم اینطور بوده . حالا باید متشکل تر به میدان آمد و نشان داد این ترس حکومت واقعی است .

آزمایش بزرگ متوقف شد

پارتیا پرتو، ایران

پس از آنکه هفته گذشته LHC بعد از 20 سال تلاش و صرف هزینه بالغ بر 5.46 میلیارد دلار شروع به کار کرد، این هفته با اولین موانع خود روبرو شد. روز چهارشنبه، با نفوذ هلیوم به تونل برای اولین بار آزمایش متوقف شد. این هلیوم برای سیستم خنک کننده آهنرباهای بسیار قوی ای است که باعث حرکت هیدروژن در مسیری به طول 27 کیلیومتر و با سرعتی نزدیک به سرعت نور میشوند. این سیستم خنک کننده دارای اهمیت بسیار زیادی است زیرا این اهنرباها در دمای منفی 271 درجه سانتی گراد قرار دارند؛ این دما بسیار نزدیک به دمای صفر مطلق کلوین (منفی 273 درجه سلسیوس) می باشد. علت نگاه داشتن اهنرباهای الکتریکی در این دما کم شدن نیروی مقاومت الکتریکی است که در سیم پیچ آنها بوجود می اید. در این دما مقاومت به حداقل خود رسیده ، باعث میشود انرژی مغناطیسی اهنربا افزایش یابد و در نتیجه باعث افزایش سرعت حرکت هیدروژن می شود.

مشکل فوق در فازهای 3 و 4 ازمایش، قبل از اولین برخورد باریکه های هیدروژن بوقوع پیوست. به گفته سخنگوی این مرکز (مرکز تحقیقات هسته ای اروپا موسوم به CERN) هلیوم نفوذ کرده در تونل تنها 1% از کل هلیومی است که در کل LHC وجود دارد. البته این نکته نیز شایان ذکر است که حتی زمانی که این مشکل بوجود امد دستگاه هنوز در فاز کاری خود باقی مانده بود.

به گفته سخنگوی مرکز در همان روز تکنیسینهای مربوطه به محل اعزام شدند و هلیوم ازدست رفته جایگزین شد و درستگاه برای ازمایش یکبار دیگر مهیا شد.

روز جمعه مشکل فوق رفع شد و آزمایش ادامه یافت. اما به علت بروز مشکلات مکانیکی آزمایش برای بار دوم طی 3 روز متوقف شد.

پس از بررسی های انجام شده توسط کارشناسان اعلام شد که دستگاه حداقل به مدت زمان 2 ماه خاموش خواهد شد تا مشکلات به طور کامل رفع شوند.

در انجام چنین آزمایش های پیچیده و بزرگی توقف های این چنینی امری کاملا طبیعی و قابل پیش بینی است.

LHC به مدت 15 سال برای بشر به فعالیت خواهد پرداخت و در طی این زمان اطلاعات زیادی به دست دانشمندان خواهد داد و آینده فعالیت های علمی بشر به نوعی نتایج بنیادین آن بستگی دارد.

ایجاد فضای روحانی!

نوید مینایی

امسال هنوز کلاس درس و دانشگاه آغاز نشده، اعتراض دانشجویان در دانشگاه ها شروع شده است. اعتراض دانشجویان با اعتراض به وضعیت خوابگاه ها و بی مسئولیتی مسئولین دانشگاهی در قبال دانشجویان شروع شده است. به یاد داریم اعتراضات و مبارزه جانانه دانشجویان را در سال گذشته، به یاد داریم سرکوب و تعقیب و گریز دانشجویان را و اعتراضات وسیع بین المللی را برای آزادی دانشجویان.

در حالیکه دانشجویان به عنوان جوانان جامعه یکی از بخش های به شدت درگیر، معترض و پبشرو و پیگیر در مبارزه با جمهوری اسلامی هستند، در حالیکه آمار دولتی خودحکومت نشان می دهد بیش از ۸۰ درصد جوانان با خدا و دین کاری ندارند و به آن بی توجه هستند و جمهوری اسلامی مجبور است برای نگه داشتن روسری و مواظبت مدل موی پسران بودن میلیاردها خرج کند و اوباشش را به جان جوانان بیندازد نماینده خامنه ای در دانشگاه ها سخنان مسخره و در عین حال معنی داری می زند."محمد محمدیان رئیس نهاد رهبری در دانشگاه ها گفت: “باید فضای کلاس درس، آزمایشگاه و دیگر محیطهای علمی و آموزشی را آنچنان مقدس کنیم که دانشجو حضور خود را در این فضا همچون حضور در مسجد و عبادت تلقی کند.”

به گزارش مهر، محمدیان در معارفه مسئول جدید دفتر نهاد در دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی با بیان این مطلب افزود: “همچنین باید سعی کنیم نسل جوان کشورمان را هر چه بیشتر با ریشه های فرهنگی و هویت دینی پیوند دهیم.” بطحایی، رئیس دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی نیز گفت: اگر دعوی احیای تمدن اسلامی در رابطه با توسعه علم را در سر می پرورانیم باید تلاش کنیم معنویات را در بین دانشجویان ترویج دهیم"

این سخنان گرچه در عالم واقع، با وجود جوانانی که از دین و ئخالت آن در زندگی شان عاصی شده اند و طعم تلخ حکومت دینی و فضای دینی را چشیده اند مسخره اند، ولی طرح و تلاش حکومت برای سرکوب آزادی خواهی و امنیت و شادی و برابری را نشان می دهند. هر کدام از میئولین حکومتی امروز با زبانی جوانان و زنان و جامعه را تهدید می کنند. یکی با اعلام برخورد خشن با روزه خواری، یکی با اعلام شروع طرح ضربتی امنیت اجتماعی و یکی به زبان آخوندی و با کلمات مسخره!

محمدیان حتما برای ایجاد فضای مقدس و روحانی می خواهد کمیته انضباطی و حراست و بسیج دانشجویی را تقویت کند، حتما می خواهد صدور احکام کمیته ها و دخالت در زندگی خصوصی دانشجویان را گسترد کند، حتما می خواهد جواب هر انتقاد و مطالبه ای را با تعلیق و محرومیت از تحصیل جواب دهد تا فضای مقدس و روحانی ایجاد کند. چون این دانشجویان و جوانان که هر روز دارند علیه همین تقدس و روحانیت با حکومت مقدس آدم کش مبارزه می کنند و در عرصه های مختلف به شکل های مختلفی در مقابلش ایستاده اند.

اما اگر خیلی خوش بینانه هم به قضیه نگاه کنیم و سرکوبگری نهفته پشت این حرف ها را نادیده بگیریم، همین حرف ها یعنی دخالت هر چه بیشتر مذهب و آخوند و حکومتش در زندگی شخصی و تحصیلی دانشجویان و جوانان. یعنی جداسازی جنسی، یعنی آپارتاید جنسی و اعمال محدودیت نقض آزادی بیان اندیشه و نقد. یعنی چیره کردن خرافات به جای فضای نقد و نقدپذیری و گرفتن امکان تجربه و ازمودن برای جوانان.

مسئله این ست که در مقابل هر دو وجه قضیه باید ایستاد، باید دست مذهب و تقدس و روحانیت را از زندگی مردم و از سر جامعه کوتاه کرد. معلوم است که مردم ایران امروز به خودی خود تقدس و روحانیت را نمی خواهند و و حکومت می خواهد به ضرب کمیته انضباطی و طرح های امنیت اجتماعی به زور وادارشان کند به رعایت عقب مانده ترین و ارتجاعی ترین سنت های بشری. ولی مبارزه متشکل و سازمان یافته حول سیاست های انسانی برای رسیدن به جامعه ای انسانی تنها راه نجات مردم و جوانان در ایران است. باید کاسه کوزه این خرافات و سرکوب را در هم پیچید و برای همیشه و همه جا به زباله دان تاریخ سپردش.

اخبار دانشجویی در هفته گذشته

تهیه و تنظیم از کیان آذر

احضار مجدد محمد پورعبدالله، بیژن صباغ و مرتضی خدمتلو به دادگاه

پس از تشکیل نشدن دادگاه های مقرر شده برای محمد پورعبدالله، بیژن صباغ و مرتضی خدمتلو بنا به دلایلی چون عدم حضور قاضی شعبه و یا نماینده دادستان انقلاب، این افراد بار دیگر به دادگاه احضار شدند. قرار است دادگاه مرتضی خدمتلو در تاریخ 23 آبان و دادگاه محمد پورعبدالله و بیژن صباغ در تاریخ 3 آذر برگزار شود. جلسه دادگاه نسیم سلطان بیگی نیز به دلیل درخواست حضور وکیل در پرونده از سوی وی، به تأخیر افتاد. در این میان، انوشه آزادبر تنها دانشجویی است که با حضور در دادگاه، به دفاع از خود پرداخت. این دانشجوی سابق دانشگاه تهران ، ضمن رد تمامی اتهامات موجود، گفته های خود را در جریان بازجویی، به دلیل فشارهای شدید روانی در زمان بازداشت دانست.

بی اطلاعی از وضعیت هشت دانشجوی زندانی

شش دانشجوی دانشگاه تبریز، یک دانشجوی دانشگاه اصفهان و یک فعال دانشجویی سابق که طی دو ماه پیش بازداشت شده اند، هم چنان در زندان به سرمی برند. دانشجویان بازداشتی سجاد راد مهر، آیدین خواجه ای، فراز ذهتاب، منصور امینیان، مقصود عهدی و امیر مردانی از دانشجویان دانشگاه تبریز و مجید ماکوئی زاد از دانشگاه اصفهان هستند و فعال دانشجویی سابق، داریوش حاتمی، نام دارد. خانواده این زندانیان می گویند طی دو ماه گذشته، از زمان بازداشت آنان، هیچ ملاقاتی با آن ها نداشته اند.

هستی خضروی دانشجوی دانشگاه خواجه نصیر بازداشت شد

هستی خضروی دانشجوی دانشگاه خواجه نصیر بازداشت شد. هستی خضروی که روز-شنبه- بنا بر احضاریه کتبی برای ادای”پاره ای از توضیحات” به دادگاه انقلاب مراجعه کرده بود، بازداشت و به زندان اوین منتقل شده است. هنوز از عنوان اتهامی این دانشجو اطلاعی در دست نیست.منزل هستی خضروی روز دوشنبه از سوی نیروهای امنیتی به مدت ۲ ساعت مورد تفتیش قرار گرفت.

احضار 2 تن فعالین دانشجوئی دانشگاه اصفهان به کمیته انضباطی

علی داوودی دانشجوی حسابداری دانشگاه اصفهان و از دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب از سوی کمیته انضباطی به دو ترم تعلیق از تحصیل با احتساب سنوات محکوم شد. این در حالی است که این فعال دانشجویی با این محکومیت، امکان ادامه تحصیل را نداشته و عملا از دانشگاه اخراج می شود. علی داوودی تاکنون به ۶ ترم تعلیق از تحصیل محکوم شده است.همچنین مازیار معصومی دیگر دانشجوی دانشگاه اصفهان نیز در روندی مشابه به دو ترم تعلیق از تحصیل با احتساب سنوات محکوم شد.

احضاریه ها و احکام سنگین انضباطی برای دانشجویان دانشگاه لرستان

به دنبال تجمعات اردیبهشت ماه گذشته در دانشگاه لرستان که در پی مرگ یک دانشجوی دختر در خوابگاه دخترانه ی فاطمیه برگزار شده بود، کمیته های انضباطی همچون گذشته در تابستان، برای چند تن ازدانشجویان تشکیل و احکام سنگینی صادر شد که تا کنون به قرار زیر می باشد:
زینب کوشکی؛ دو ترم منع موقت از تحصیل و محرومیت از امکانات رفاهی دانشگاه
محمد کریمی؛ یک ترم منع موقت از تحصیل با احتساب سنوات و محرومیت از امکانات رفاهی دانشگاه
محمد نوروزی؛ یک ترم منع موقت از تحصیل با احتساب سنوات و محرومیت از امکانات رفاهی دانشگاه
این ها در حالی است که صادقی، رهپور و فیضی و سجاد طرحانی به کمیته های انضباطی احضار و تفهیم اتهام شده اند. گفتنی است دانشگاه، احکام صادره برای دو فعال دانشجویی این دانشگاه یعنی محمد نوروزی ومحمد کریمی به خاطر فعالیت های پیشین و گزارشات قبل از تحصن اعلام کرده و به صورت جداگانه ای آن ها را به خاطر حضور در تحصن احضار و تفهیم اتهام نموده اند و ایشان منتظر احکام بعدی خود می باشند.

شریفی، آریا و فرخ زادی، دانشجویان دانشگاه تربیت معلم، آزاد شدند

محمد شریفی، امین آریا و سیوان فرخزادی، دانشجویان دانشگاه تربیت معلم تهران پس از بازداشت های چند روزه با قرار کفالت آزاد شدند.امین آریا و سیوان فرخزادی در روزهای سه شنبه ۱۹ شهریور و پنج شنبه ۲۱ شهریور ماه پس از مراجعه با دادگاه انقلاب کرج بازداشت شده بودند. محمد شریفی نیز در صحن دانشگاه و در آخر شب توسط نیروهای لباس شخصی ربوده و به دادگاه انقلاب کرج تحویل داده شده بود.محمد شریفی، امین آریا و سیوان فرخزادی هر سه طی هفته گذشته آزاد شدند.این دانشجویان از جمله دانشجویان برگزار کننده تحصن دانشجویان دانشگاه تربیت معلم تهران (واحد کرج) بودند. در پایان آن تحصن مسئولین دانشگاه به دانشجویان تعهد دادند که هیچ گونه برخوردی با دانشجویان معترض صورت نخواهد گرفت، اما پس از آن مسئولین دانشگاه تربیت ملعم با نقض عهد بیش از ۴۰ دانشجوی دانشگاه تربیت معلم را به کمیته انضباطی احضار کرده و برای آنان احکام انضباطی صادر کردند و طی هفته های گذشته نیز بسیاری از دانشجویان این دانشگاه با احضار به دادگاه انقلاب کرج و بازداشت های چند روزه مواجه شدند. روز شنبه گذشته نیز"امین شجاع" دانشجوی دانشگاه تریبت معلم تهران با قرار کفالت آزاد شده بود.

اعتراض دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی شیراز به مشکلات خوابگاهی

معاون دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی شیراز در پاسخ به اعتراض دانشجویان به مشکلات خوابگاه: فراموش نکنید که من رییس کمیته انضباطی هستم!
در آستانه آغاز سال تحصیلی و در زمانی که هنوز تمام دانشجویان به دانشگاه بازنگشته اند، بیش از یکصد تن از دانشجویان دختر ساکن خوابگاه گلستان دانشگاه علوم پزشکی شیراز در نامه ای اعتراض آمیز خواستار رسیدگی و حل مشکلات خوابگاه خود شدند.
گفتنی است که در آغاز سال تحصیلی تعداد افراد ساکن در هر اتاق این خوابگاه به چهار نفر افزایش یافته است، که این موضوع اعتراض شدید دانشجویان را در پی داشت.
همزمان با تحویل این نامه اعتراض آمیز، بیش از چهل نفر از این دانشجویان در دفتر معاونت دانشجویی دانشگاه حاضر شده و به بی توجهی مسئولین دانشگاه، نسبت به نظرات و مشکلات دانشجویان اعتراض کردند. عدم پاسخ گویی بلند پرواز نسبت به خواسته های دانشجویان موجب شدت گرفتن اعتراضات دانشجویان حاضر گردید، که در این هنگام وی با لحنی تهدید آمیز خطاب به آنها گفت: :فراموش نکنید که من رئیس کمیته انضباطی هستم.”
چندی پیش نیز دانشجویان ساکن خوابگاه دستغیب (پسران) و خوابگاه ارم (یکی دیگر از خوابگاه های دختران) نیز، نسبت به مشکلات و برخوردهای توهین آمیز حراست و احضارهای مکرر کمیته انضباطی، تجمعات اعتراض آمیز داشته اند.
گفتنی است از آغاز ریاست محمد هادی ایمانیه، احضار دانشجویان به کمیته انضباطی به شدت روند صعودی داشته است و تعداد زیادی از دانشجویان این دانشگاه با احکام این کمیته مواجه شده اند. چنان که اخیرا چند تن از دانشجویان این دانشگاه نیز به کمیته انضباطی احضار شده اند.

احضار احسان مازندارنی، دانشجوی دانشکده خبر به کمیته انضباطی

یکی از فعالان دانشجویی دانشکده خبر با دریافت احضاریه، به کمیته انضباطی احضار شد.
احسان مازندرانی روز چهارشنبه با دریافت نامه‌ای محرمانه از یکی از کارمندان معاونت دانشجویی دانشکده خبر، به کمیته انضباطی دانشگاه جامع علمی‌-کاربردی احضار شد.
دانشگاه جامع پیش از این دو نفر دیگر از فعالان دانشجویی این دانشکده را به صورت تلفنی به حراست این دانشگاه احضار کرده بود که با اعتراض گسترده دانشجویان به این اقدام، از ادامه کار خود منصرف شدند.
طبق نامه ابلاغ‌شده، احسان مازندرانی باید تا هشتم مهرماه خود را به کمیته انضباطی دانشگاه معرفی کند. در این نامه علت احضار عنوان نشده است و حتی نام امضاکننده نامه نیز مشخص نیست.

بازداشت یک دانشجو در شوش

سهراب سگوند، وبلاگ نویس و دانشجوی رشته باستان شناسی دانشگاه دزفول صبح روز یکشنبه ۲۴ شهریور ماه از سوی اداره اطلاعات شهرستان شوش احضار شد و پس از چندین ساعت بازجویی آزاد گردید ولی صبح روز دوشنبه مورخه ۲۵ شهریور ماه در منزل مسکونی خود توسط نیروهای اداره اطلاعات شهرستان شوش بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.از اتهامات ومکان بازداشت سهراب سگوند اطلاعی در دست نیست.

احضار جهانگیرفام و رحمانی، از فعالین دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی شیراز، به کمیته انضباطی

در پی احضار گسترده دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز در فصل تابستان و تعطیلی دانشگاه، دو تن دیگر از فعالین دانشجویی این دانشگاه به کمیته انضباظی احضار شدند. طیبه جهانگیر فام از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز و یاسر رحمانی از دانشکده پزشکی شیراز به این کمیته احضار شدند.

تجمع دانشجویان دانشگاه اصفهان دراعتراض به عدم واگذاری خوابگاه

با شروع سال تحصیلی جدید دانشجویان بسیاری دانشگاه ها با مشکلات فراوانی که یکی از آنها عدم امکان استفاده از خوابگاه است، روبه­رو بوده اند. چیش از این اخباری مبنی بر مشکلات دانشجویان دانشگاه های پلی تکنیک، علم و صنعت، علامه منتشر شده بود که این مشکلات و اعتراضات به دانشگاه اصفهان نیز رسید. جمعی از دانشجویان جدید الورود کارشناسی ارشد دانشگاه اصفهان‌ در اعتراض به عدم واگذاری خوابگاه در مقابل درب شمالی دانشگاه تجمع کردند. این تجمع دانشجویی در حالی برگزار شده بود که این دانشجویان سه روز گذشته را در نمازخانه و فضای سبز دانشگاه سپری کرده‌اند.

بازداشت محمد صیادی در همدان

محمد صیادی دانشجوی دانشگاه بوعلی همدان بازداشت شد. محمد صیادی صبح روز شنبه با ورود به منزل این فعال دانشجویی وی را بازداشت کرده اند.

مخالفت باایجاد گیت های کنترل در دانشگاه تهران و نصب دوربین در دانشگاه شریف

دبیر شورای صنفی کوی دانشگاه تهران نسبت به ایجاد گیت های کنترل در ورودی کوی دانشگاه تهران انتقاد کرد و گفت: این گیت ها با واکنش منفی و حساسیت دانشجویان مواجه شده و می شود. مجتبی جباری پور اظهار کرد: با ایجاد گیت ها در درب ورودی کوی، دانشجویان باید هنگام ورود و خروج کارت بزنند که دانشجویان با این طرح مخالف هستند.دبیر شورای صنفی کوی دانشگاه اظهار کرد: در این راستا اگر دانشجویی هنگام ورود کارت نداشته باشد برای ورود به کوی با مشکل مواجه خواهد شد و این امر ممکن است دانشجویان را با تنش مواجه کند.

اعتماد

بلاتکلیفی ٥٤ نفر از دانشجویان دانشگاه ارومیه

۵۴ نفر از دانشجویان دانشگاه ارومیه که در رشته ی کامپیوتر واحد نیمه حضوری این دانشگاه مشغول به تحصیل می باشند، در وضعیت نامشخصی به سر می برند. بنابه خبرهای رسیده، واحد فوق از ثبت نام دانشجویانی که جهت انتخاب واحد به دانشگاه مراجعه کرده بودند، خودداری کرده است. مسئولین این واحد در توضیح این مسأله گفته اند که به علت مشکلات مالی قادر به پذیرش دانشجویان فوق نیستند و این دانشجویان می توانند جهت ادامه تحصیل در واحد میاندواب ثبت نام کنند. این در حالی است که تعداد زیادی از دانشجویان فوق متأهل اند و یا کارمند ادارات دولتی می باشند.. دانشجویان که نسبت به این موضوع به ریاست دانشگاه ارومیه شکایت کرده بودند، در پی تأیید نظر واحد نیمه حضوری از سوی رئیس دانشگاه صبح امروز در محل واحد آموزش های نیمه حضوری تحصن کردند.

خضر رسول مروت دانشجوی ادبیات ارومیه به سه سال حبس محکوم شد

خضر رسول مروت دانشجوی رشته ادبیات دانشگاه ارومیه از طرف دادگاه انقلاب شهر مهاباد به سه سال حبس تعزيري محکوم شد.

تجمع اعتراضی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت

دانشجویان دانشگاه علم و صنعت در اعتراض به مشکلات اسکان خوابگاهی در مقابل ساختمان معاونت دانشجویی دانشگاه تجمع کردند.

تجمع اعتراضی دانشجویان دانشگاه خليج فارس در مقابل دفتر احمدی نژاد

شماری از دانشجويان دانشگاه خليج فارس در اعتراض به لغو بورسيه دانشجويان در مقابل دفتر احمدی نژاد تجمع کردند. دانشجويان دختر دانشگاه بين المللي خليج فارس خواستار رفع مشکلات خود هستند.

آزادی 2 دانشجوی دانشگاه اهواز و تربیت معلم با قرار وثیقه

"جواد علیخانی" دانشجوی دانشگاه چمران اهواز پس از ۱۱ ماه حبس روز پنج شنبه 21 شهریور ماه از زندان آزاد شد. روز ۲۸ مهر سال گذشته به اتهام تلاش برای انتشار نشریه "موهن" همراه شمار دیگری از فعالین دانشجویی دانشگاه چمران دستگیر شد. علارغم اینکه دانشجویان دستگیر شده دانشگاه چمران با قید ضمانت آزاد شده بودند، اما وزارت اطلاعات از آزادی جواد علیخانی با قید ضمانت ممانعت می کرد. جواد علیخانی در ۲ دادگاه محاکمه شد، وی روز ۱۱ اردیبهشت ماه در دادگاه انقلاب محاکمه و از تمامی اتهامات تبرئه گردید، و در ۱۹ خرداد ماه در شعبه ۱۷ کیفری استان اهواز محاکمه شد وی تمامی اتهامات نسبت داده شده را رد کرد.

افزایش ظرفیت دانشگاههای تهران برای رفع مشکل کنکوری ها

در پی اعتراض داوطلبان ورود به دانشگاهها به نتایج کنکور سراسری، وزارت علوم ده درصد به ظرفیت دانشگاههای تهران اضافه کرده تا داوطلبان شهرستانی که با اجرای طرح بومی سازی با وجود دارا بودن رتبه های بالا نتوانسته بودند در این دانشگاهها قبول شوند، دوباره شانس خود را امتحان کنند. بر اساس تصمیم جدید، ده درصد به ظرفیت رشته های پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی دانشگاههای علوم پزشکی تهران و بهشتی اضافه می شود. برای داوطلبان رشته ریاضی نیز ده درصد به ظرفیت رشته های مهندسی برق، مکانیک، کامپیوتر و عمران در دانشگاههای صنعتی شریف، امیرکبیر، تهران، علم و صنعت و خواجه نصیر اضافه شده است. در رشته علوم انسانی نیز ده درصد به رشته حقوق دانشگاههای تهران،بهشتی و علامه طباطبایی افزوده است. اگر داوطلبان کنکور در این انتخاب رشته شرکت کرده و قبول شوند، پذیرش قبلی آنها باطل می شود. پیش بینی می شود تنها داوطلبانی که رتبه دو رقمی یا سه رقمی دارند، بتوانند وضعیت خود را تغییر داده و در دانشگاههای معتبرتری قبول شوند. وزارت علوم در حالی تصمیم به اضافه کردن ظرفیت های خالی گرفته است که تعداد زیادی از داوطلبان بعد از اعلام نتایج کنکور ورودی دانشگاهها با تجمع جلوی سازمان سنجش آموزش به نتایج کنکور و "گزینش بومی" اعتراض کردند.گزینش بومی بر اساس مصوبه ای انجام شده که از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شده است. بر اساس این مصوبه 65 درصد حجم پذیرش دانشجو در دانشگاهها به صورت بومی انجام می شود.با توجه به این که اکثر دانشگاههای معتبر ایران در شهر تهران قرار دارند، معترضان معتقد بودند که اجرای این تصمیم باعث شده که شهرستانی ها از ورود به دانشگاههایی نظیر تهران، صنعتی شریف، بهشتی، امیر کبیر، علم و صنعت و بقیه دانشگاهها محروم شوند.

بی بی سی

صدور یک ترم تعلیق برای فرشید آذر نیوش دانشجوی قزوین

فرشید آذر نیوش دانشجوی دانشگاه قزوین با صدور حکم از طرف کمیته انضباطی این دانشگاه با یک ترم محرومیت از تحصیل مواجه شد.

بهرام واحدی دانشجوی دانشگاه زنجان، آزاد شد

بهرام واحدی، دانشجوی دانشگاه زنجان، امروز پنج شنبه، با قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. بهرام واحدی، ۱۶ مرداد ماه، با هجوم نیروهای امنیتی به منزل پدری وی در تبریز بازداشت شده بود. واحدی بیش از ۲۱ روز در بازداشتگاه انفرادی، اطلاعات زنجان بازداشت بود و سپس به زندان مرکزی زنجان منتقل شده بود. واحدی، امروز صبح با قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. بهرام واحدی در پی بازداشت های دانشگاه زنجان در سال جاری بازداشت شده بود. وی آخرین دانشجوی این دانشگاه است که با قرار وثیقه آزاد می شود. پیش از او نیز، سورنا هاشمی با قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی و پیام شکیبا و حسن جنیدی نیز با وثیقه ۱۵۰ میلیون تومانی آزاد شده اند.

آزادی امیر امیرقلی دانشجوی بازداشت شده در خاوران

امیر امیرقلی كه در تاريخ هشت شهريور امسال توسط نيروهاي امنيتي در خاوران بازداشت شد روزچهارشنبه با وثيقه صد ميليون توماني آزاد شد.

دانشگاه و دانشجویان کمونیست

کامران مزین، ایران

آنچه برای دانشجویان کمونیست در ابتدای سال تحصیلی به عنوان امری مهم میتواند مورد توجه قرار بگیرد این است که اگر میخواهند به عنوان جریان و رهبری اصلی جنبش دانشجویی عمل کنند باید از همان ابتدا وظایف و اهداف خود را در سال بسنجند و سعی بر پیاده کردن آن داشته باشند. آن چه از گذشته به عنوان تجربه به ما ارمغان شده و تحلیل درست از جایگاه امروزی چپ دانشجویی و هم چنین برنامه ریزی و ارائه راهکار درست و دور اندیشانه به ما کمک میکند که در طول سال با یک جریان قدرتمند و استوار کمونیستی در دانشگاه روبه رو باشیم. آنچه از تاریخ سال گذشته چپ در دانشگاه به عنوان تحلیل بیرون می آید نشان از یک جریان قوی تا شانزده آذرمیدهد که در ادامه یک رکود نسبی در فعالیت و کاردانشجویان کمونیست به دنبال دستگیریهای بعد از 16 اذررا نشان میدهد. این رکود میتواند شکسته شود به شرط انکه خود را برای ایستادگی قدرتمندانه فراهم آوریم و بدانیم که هدفمان از اعتراضات دانشجویی و نقش یک کمونیست در این مواقع چیست؟ وقتی در تجمعات ضد آپارتاید جنسی و یا دفاع از دانشجویان مهمان بتوانیم با استفاده از آلترناتیوی قدرتمند و مدرن حضور داشته باشیم, وقتی خط ما به طور مثال در دانشگاه زنجان در رهبری اعتراضات جایگزین اخلاقیات ضد زن و اسلامی شود و یا حضور پررنگی در انجمنها و کارهای فرهنگی و ایجاد نشریات دانشجویی داشته باشیم. آن وقت است که میتوانیم بگوییم پیروز شده ایم. هر اندازه که بتوانیم جمهوری اسلامی را در دور جدید اقداماتش برای اسلامی کردن دانشگاه ها زمین گیر کنیم آنگاه میتوانیم بفهمیم که دانشجویان کمونیست چه نقش برجسته ای در دانشگاه دارند؟ چون ایستادن در برابر اسلامی کردن دانشگاه ها به طور مشخصی به فعالیت کمونسیتها گره خورده است. به هر صورت آنچه گذشت فرصت خوبی برای تداوم کارمان است .امری که همان طورکه گفتم بعد از 16 اذر پارسال موفق نبوده ایم را میتوانیم اینبار با برنامه و هدایت به خوبی دنبال کنیم.

جنبش سوسیالیستی هنوز یک جنبش قدرتمند در دانشگاه است و هنوز شبح لنین سران جمهوری اسلامی و مدیای بوررژوازی را میترساند. تنها چیزی که میتواند ما را به رخوت وادارد خودمان هستیم . و البته بهترین منتقد خودمان هم خودمان خواهیم بود. وقتی بتوانیم یک برنامه و انسجام خوب از کارمان داشته باشیم آن وقت میتوانیم درباره نوع چگونگی فعالیت و یا پیاده کردن نقشه هایمان صحبت کنیم. نباید سعی شود که دانشجویان را به یک نوع فعالیت خاص هدایت کرد.اینکه اخیرا بحثهای بعضا بی ربطی درباره کار علنی یا غیر علنی انجام شده که اینها را باید به کنار نهاد و فعالیت دانشجویان را بر اساس شرایط زمان و مکان و نوع توانمندیهای انها مشخص نمود.هم کار علنی و هم غیر علنی و و راه سوم نیمه علنی درست و اصولی است.تنها بستگی به کار افراد و شرایط مکانی وزمانی انها دارد.انچه نباید صورت بگیرد و به عنوان خط قرمز ما مشخص میشود عدول از مبانی کمو نیستی و به حاشیه رفتن در اثر راست گرایی و چپ گرایی افراطی و یا خط سانتر است. مبانی کمونیستی ما هرچند امتحان ایده لوژیکی ندارد اما به طور مشخصی خطوطی عمده و پررنگ دارد که یک دانشجوی کمونیست را مشخص میکند. پاسیفیسم ,سازش با جمهوری اسلامی و جریانات راست, ایثار گرایی, شعارهای ناسیونالیستی و مذهبی و دفاع از جنگ و مخالفت ناسیونالیستی با امپریالیسم خط قرمز مبانی کمونیستی و دفاع از کارگران و زنان و کودکان و دفاع از سکولاریسم و ازادی بیان خطوطی است که امروزه یک کمونیست را در دانشگاه و جاهای دیگر متمایز میکند. درباره نوع فعالیت و کارهایمان و یا کار علنی و غیر علنی مسائل فرعی است که نباید بحث درباره ان در کارمان خلل ایجاد کند. خط حزب کمونیست کارگری به عنوان حزب طبقه کارگر در این راه میتواند بسیار به دانشجویان چپ کمک کند. خط کمونیزم کارگری یک خط جامع و باز است که میتواند دانشجویان را در هدایت به پیروزی موفق کند. همان طور که در طول این چند سال اخیرکمونیزم کارگری و حزبش با نقدهای خود به بدنه دانشجویی بسیارتوانسته در چپ تر شدن این جریان سهم داشته باشد اینبار بایدبا ورود به بدنه اصلی دانشجویی خود به بعنوا ن رهبرفعالیتهای عملی بدنه دانشجویی سر زبانها بیاورد که در ان صورت است که جمهوری اسلامی و جریانات راست کاملا به شکست خواهند رسید. هرچه است آن است که باید بدانیم کمونیستها باید سال تحصیلی را با ضربات سهمگن به جمهوری اسلامی به پایان برسانند.

در حاشیه

کامران جان به نظرم بحث خوبی را باز کرده ای. از خوانندگان نشریه و بخصوص از رفقای سازمان جوانان کمونیست دعوت میکنیم به این بحث وارد شوند. من هم به سهم خود نکاتی دارم. برای مثال با برخی جنبه ها از ارزیابی شما از چپ در دانشگاه و یا وظایف آن خیلی موافق نیستم. اما خوب است بقیه رفقا نظر بدهند و وارد بحث شوند. در ضمن در مورد کار علنی یا غیر علنی و اینکه بحث چه بوده خوب است که مورد بیشتر صحبت کنید. در هر حال موضوع دانشگاه و دانشجویان کمونیست جالب است و یک بحث آزاد جدی و فعال حول آن مفید خواهد بود. مخلص مصطفی.